معاونت دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران

۱۳۹۹/۰۹/۲۰- ۱۶:۳۰ - مشاهده: ۳۱۸

ژاپن در مقابل چین در ایران، تعامل سیاسی یا نفوذ اقتصادی؟

خانم جولیا والریا آندرسون، پژوهشگر مرکز روند استراتژیک آفریقا و مؤسسۀ کُردی واشنگتن، گزارشی در خصوص بررسی تعاملات ژاپن با ایران و نحوه مواجهه با چین تهیه نموده که برگردان بخشی از این مقاله در ادامه آمده است. بدیهی است مسئولیت محتوا و تحلیل های ارائه شده در این مقاله بر عهده نویسنده آن می باشد .

یکی از مهمترین سؤالات امروز در مورد ایران، ماهیت روابط این کشور با ژاپن و چین است. هر دو کشور آسیایی اخیراً با سرمایه گذاری در منابع ملی و یا انعقاد موافقت نامه‌های نظامی و اقتصادی با کشورهای خاص مانند ایران، حضور خود را در خاورمیانه گسترش داده اند.ژاپن از دهه 1960 روابط خود را با ایران توسعه داده است زیرا این کشور در تأمین منابع (عمدتا انرژی) در زمان رشد سریع اقتصادیِ توکیو پس از جنگ جهانی دوم نقش مهمی داشته است. حتی پس از انقلاب اسلامی، روابط ایران با ژاپن همچنان ثابت ماند. در همین حال، چین اخیرا ضمن ترویج مدل های جایگزین برای رشد اقتصادی، از طریق سرمایه گذاری در زیرساخت های محلی، روابط خود با کشورهای خاورمیانه مانند رژیم صهیونیستی و بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج فارس را تازه نمود. علاوه بر این، چین اخیرا در خصوص یک موافقتنامه مشارکت استراتژیک جامع 25 ساله با ایران نیز در حال توافق  است که در سطح بین المللی توجه ویژه ای به این موضوع جلب گردید .

با این حال، آنچه نقش مهمی در روابط ایران با این دو کشور داشته، تحریم های اعمال شده توسط ایالات متحده می‌باشد. در واقع، این ممنوعیت ها ایران را به قاره آسیا نزدیک تر میکند. از زمان خروج آمریکا از برجام و اِعمال تحریم های جدید، چین همچنان به خرید نفت از ایران ادامه داده است و به صراحت اعلام می‌کند که از تحریم های آمریکا پیروی نخواهد کرد. در نتیجه، تعامل سیاسی، متغیرِ مهمی در روابط دو جانبه چین و ژاپن با ایران بوده است که بر سرمایه گذاری‌های اقتصادی، تجارت و پیشبرد روابط و توافق نامه‌های جدید تأثیرگذار بوده است.

محاسبات اقتصادی

آخرین داده‌ها در مورد روابط تجاری خارجی ایران نشان می دهد که مقصد اصلی صادرات آن کشور چین، هند، امارات متحده عربی، کره جنوبی، ایتالیا و ژاپن است که این نشان دهندۀ اعتماد عمدۀ ایران به شرکای آسیایی می‌باشد. به عنوان مثال، 18.9 میلیارد دلار از 43 میلیارد دلار کل صادرات نفت خام ایران، به چین اختصاص داشته است و این درحالی است که 2.97 میلیارد دلار نفت خام به ژاپن حمل شده است.

به طور خاص، چین مقصد اصلی نفت خام ایران است؛ اما این کشور اقلام دیگری از قبیل پلاستیک، آهن، الکل غیر حلقوی و مس را نیز از ایران وارد می‌کند که 38٪ از کل صادرات ایران را شامل می‌شود. بر خلاف چین، واردات ژاپن از ایران به شدت بر روی نفت خام متمرکز است و 97 درصد کل واردات ژاپن از ایران را تشکیل می دهد، در حالی که ژاپن مقصد 6 درصد از کل صادرات ایران است.

با توجه به شیوع جهانی ویروس کرونا، در اوایل سال 2020، حدود 30 درصد تجارت چین با ایران کاهش یافته است، اما روابط دو جانبه همچنان قوی می‌باشد. رئیس جمهور ایران حسن روحانی و رئیس جمهور چین شی جین پینگ بطور آشکار اعلام کردند که به دلیل ویروس کرونا، «تحریم های غیرقانونی و غیرانسانی» باید لغو شود تا کشورها بتوانند در این شرایط سخت به یکدیگر کمک نمایند. از سوی دیگر، در اوایل سال 2020، ژاپن پس از خرید حدود 15.3 میلیون بشکه نفت خام در طی دو ماه قبل از پایان معافیت ژاپن از تحریم های اعمال شده توسط ایالات متحده، واردات نفت خود از ایران را کاهش داد. این تصمیم، همانطور که توسط رویترز گزارش شده است، به دلیل تقاضای ایالات متحده از همه کشورهای وارد کننده نفت از ایران است که یا این تجارت را متوقف کنند یا با تحریم مواجه گردند.

روابط دیپلماتیک

چین و ژاپن، ایران را به عنوان تامین کنندۀ عمدۀ سوخت های فسیلی و وارد کننده کالاهای تولیدی می دانند. با این حال، روابط آنها با تهران فقط بر تجارت متمرکز نیست. یک دستور کار سیاسی برای هر دو کشور آسیایی در خاورمیانه وجود دارد. چین و ژاپن از اوایل دهه 1960 با در نظر گرفتن این امر که اقتصاد داخلی ایران رشد چشمگیری خواهد داشت، روابط دیپلماتیک خود با ایران را دنبال می‌کنند.

از اواخر دهه 1990، چین روابط خود با بسیاری از کشورهای خاورمیانه را تقویت نمود و با هدف افزایش توانایی‌های اقتصادی خود، در این کشورها سرمایه گذاری کرد. یکی از رویدادهای مهم برای تشدید روابط دوجانبه با ایران بمباران سفارت چین در بلگراد توسط ایالات متحده بود. این مرحله، باعث شد پکن برای اینکه بی اهمیتی خود در قبال آمریکا را نشان بدهد، به تهران نزدیکتر گردد و هنگامی‌که در سال 2002 به عضویت سازمان تجارت جهانی درآمد، روابط دو کشور تقویت شده و به وضعیت کنونی رسیده است. علاوه بر این، هنگامی‌که آمریکا بر روی برنامه هسته ای ایران تمرکز داشت، چین درگیر بازار داخلی خود بود و در سال 2007 به عنوان شریک اصلی تجارت ایران در آمد.

این روابط، امری بیش از یک رابطۀ یکطرفه بوده است زیرا ایران به چین به عنوان یک شریک قوی، به ویژه از نظر فنی، نگاه می‌کند. به دلیل تحریم های اِعمال شده توسط آمریکا، ایران بطور آزادانه دسترسی به کالاها، تخصص و سرمایه غرب ندارد بنابراین چین را متحد اصلی خود در زمینه دانش فنی می داند.

در نتیجۀ این اتفاقات به ویژه پس از بحث و گفت و گوهایمربوط به  مشارکت استراتژیک جامع 25 ساله در اواسط سال 2020، روابط ایران و چین به یکی از اصلی ترین موضوعات بین المللی مورد بحث تبدیل شده است. این توافقنامه نشان می دهد که گسترش چین به سمت غرب چقدر رشد یافته است چون این اقدام، این امکان را برای پکن فراهم می‌کند تا از منابع طبیعی ایران استفاده، حضور خود را در خاورمیانه به صورت رسمی تأمین و با یک سرمایه گذاری مستقیم خارجی 400 میلیارد دلاری از قبل طراحی شده، نفوذ خود را تقویت کند. جالب اینجاست که به نظر نمی رسد این معامله واکنشی مستقیم به تحریمهای اعمال شده توسط آمریکا باشد چرا که تهران و پکن از سال 2016 در مورد شرایط این توافق بحث و گفتگو می‌کردند. علیرغم اینکه این مشارکت را نباید یک واکنش دانست؛ ولی آن را باید نتیجۀ فشارهای آمریکا بر ایران به عنوان انگیزه ای قوی برای روابط نزدیک دوستانه تهران با پکن دانست. فارین پالیسی این توافق نامه را «خبرهای ناگوار برای غرب» توصیف کرد چون این توافق بر همه توازن ژئوپلیتیک در خاورمیانه تأثیر خواهد گذاشت و به ایران اجازه می دهد نفوذ خود را در این منطقه افزایش دهد، البته وضعیت بی ثبات پیش از این، و این که این مشارکت دریچه ای برای چین برای تعمیق روابط با دیگر کشورهای منطقه باز می‌کند، خود امری علاوه بر این اوضاع می‌باشد. افزون بر این، این مشارکت به چین امکان می دهد تا در برابر اقدامات آمریکا در خاورمیانه، مداخله موثرتری داشته و قدرت خود را تثبیت نماید و در عین حال گزینه دیگری را برای کشورهایی که به آمریکا چشم دوخته اند، فراهم کند.

پیوندهای سیاسی ژاپن با ایران از نظر ماهیتی و منطقی بسیار متفاوت می‌باشند. در حقیقت، اعتقاد بر این است که ژاپن یک رابطِ مهم بین تهران و واشنگتن است چون در چندین مورد به عنوان میانجی برای این دو عمل کرده است.

با طلایه داری آبه شینزو نخست وزیر سابق ژاپن، روابط توکیو و تهران، بر روی لایه‌های نازک یخ در حال حرکت می‌باشد. روابط سیاسی و اقتصادی ژاپن با ایالات متحده برای ثبات این کشور بسیار عمیق و از نظر استراتژیک بسیار مهم است، به طوری که توکیو نمی‌تواند با ورود به روابط عمیق بیش از حد با ایران، روابطش با آمریکا را به مخاطره بیندازد. با این حال، ژاپن و ایران هر دو در مورد روابط متقابل محترمانه توافق کرده اند و برای این منظور، ژاپن از شرکت در حملات نظامی آمریکا در خاورمیانه امتناع ورزیده است، که این کار به توکیو اجازه می دهد در روابط خود با تهران، ضمن مذاکره با هدف کسب سود متقابل، موقعیت بی طرفی خود را نیز در منطقه حفظ نماید.

ژاپن در مقابل چین

بنابراین چین و ژاپن با تمرکز بر جنبه‌های مختلف ایران، یک دستورِ کار کاملاً متفاوت را دنبال می‌کنند. ژاپن عمدتا از نظر سیاسی با ایران تعامل می‌کند و به عنوان واسطه بین ایران و غرب عمل می نماید، در حالی که هنوز تلاش می‌کند روابط پایدار و سودمندی را با ایران حفظ کند. از طرف دیگر، چین عمدتا از نظر اقتصادی در حال تعامل با ایران است اما دارای یک نیروی سیاسی نیز می‌باشد. چین ایران را به عنوان پلی به سمت غرب، راهی برای تأثیرگذاری در تصمیم گیری و همچنین به عنوان یک کشور قابل اعتماد می داند که به عنوان پلی بین پکن و بقیه خاورمیانه عمل می‌کند.

از لحاظ ژئوپلیتیک بین المللی، حضور دو کشور قدرتمند آسیایی در ایران و به طور کلی در خاورمیانه بسیار مهم است. منطقۀ خاورمیانه همیشه یکی از مناطق مورد علاقه غرب بوده که از اواخر دهه 1800 از منابع طبیعی آن استفاده کرده و از موقعیت خود به عنوان یک دالان برای شرق بهره مند شده است. از سوی دیگر، علاقه جدید آسیا به این منطقه از این واقعیت ناشی می‌شود که اولا اخیرا از نقش و نفوذ غرب در خاورمیانه کاسته شده است (به ویژه از زمان آغاز عقب نشینی ارتش آمریکا از سوریه، افغانستان و عراق) و ثانیاً ابتکار عمل یک کمربند و یک جاده چین (BRI) از این منطقه عبور می‌کند.

حضور ژاپن و چین در ایران و به طور کلی در خاورمیانه ممکن است اثرات کوتاه مدتی بر توازن قدرت در منطقه نداشته باشد چون نفوذ امری است که به تدریج ایجاد می‌شود. با این حال، پیامدهای طولانی مدت روابط ایران با چین با توجه به وضعیت منطقه ای ایران عواقب شدیدی خواهد داشت چون حضور اقتصادی چین به زودی ممکن است به یک حضور نظامی و فناوری تبدیل شود. در این زمینه، با توجه به این که ژاپن تنها کشوری است که تمایل به میانجیگری میان ایران و آمریکا دارد، باید دید این کشور قادر (و مایل) به استقرار چه نوع تاکتیک مقابله ای با این نفوذ خواهد بود. علاوه بر این، نحوه تعامل دولت بایدن با خاورمیانه و به ویژه با ایران احتمالاً با رفتار دولت ترامپ متفاوت خواهد بود و بنابراین فرصتی برای تغییر سناریوی فعلی با بازگشت ایالات متحده به بازی و احتمالا فشار چین در منطقه ایجاد خواهد نمود.

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است

امتیاز شما