چالش ها و فرصت های نیوزیلند در مناسبات شرق و غرب
اگرچه سیاست خارجی برای نیوزیلند در برابر سیاست های داخلی و تجاری هیچگاه در اولویت نبوده است، اما این روزها ظهور اختلافات رو به گسترش دو قطب اقتصادی جهان، یعنی چین و ایالات متحده، موجب اهمیت روز افزون سیاست خارجی در معادلات حکومتی این کشور کم جمعیت شده است.
از یک سو هم چین و هم آمریکا به گونه ای دارای منافع در نیوزیلند هستند و از سوی دیگر منافع سیاسی و اقتصادی نیوزیلند نیز به این دو کشور گره خورده است. نیوزیلند در گروه پنج چشم با بلوک غرب یعنی کشورهای آمریکا، کانادا، انگلیس و استرالیا دارای یک پیوند استراتژیک است. اگر چه گروه پنج چشم در قالب یک ائتلاف اطلاعاتی و امنیتی شکل گرفته اما در عمل به واسطه ریشههای فرهنگی و سیاسی مشترک و آنگلوسفر (1)، عمق روابط این کشورها فراتر از موضوعات صرف اطلاعاتی حرکت کرده است. در این بین نیوزیلند نه صرفا به خاطر اینکه آمریکا سومین شریک تجاری اش است بلکه به خاطر اعتبار بین المللی خود نیز به استحکام روابط با آمریکا نیاز فراوان دارد.
چین نیز به عنوان اولین شریک تجاری نیوزیلند نقش بسیار مهمی را در معادلات اقتصادی و به تبع آن در مناسبات بین المللی نیوزیلند ایفا میکند. حدود 30 میلیارد دلار تجارت سالانه بین این دو کشور در جریان است و این موضوع نیوزیلند را به شدت به بازار چین وابسته کرده است. اگر چه تعمیق مبادلات فرهنگی، علمی، زیست محیطی و اجتماعی از روابط اقتصادی آنها پشتیبانی میکند اما حضور و نفوذ چین در صنایع مختلف و همچنین جامعه نیوزیلند به قدری گسترده شده است که کوچکترین خللی در آن موجب بروز مشکلات عدیده برای آنها خواهد شد.
در یک سال گذشته طیفی از چالش ها بین ولینگتون و پکن از موضوعات مربوط به کرونا گرفته تا سیاست های اعمالی چین در هنگ کنگ، بروز پیدا کرده است. مناسبات چین و نیوزیلند در طول صد سال گذشته نیز از نوسان بالایی برخورداد بوده است. از اوایل قرن 20 رابطه رسمی این دو کشور آغاز شد و در حالی که دو کشور در جنگ جهانی دوم در یک جبهه می جنگیدند، اما پس از کمونیست شدن چین، مسیر آنها متفاوت شد و در جنگ های کره و ویتنام در دو جبهه مختلف و رو به روی هم ایستادند.
قرار گرفتن نیوزیلند در چنین وضعیتی اگر چه بسیار پر چالش است اما از سوی دیگر میتواند فرصت آفرین نیز باشد. در این زمینه برخی از ناظران عقیده دارند که نیوزیلند میتواند به عنوان یک حلقه اتصال برای بلوک شرق و غرب نقش مهمی را ایفا نماید. آنها اعتقاد دارند نیوزیلند این ظرفیت را دارد که به عنوان یک کاتالیزور بین چین و آمریکا عمل کرده و موجب تغییرات مثبت در یک بازه زمانی میان مدت و بلند مدت شود. الکساندر گیلسپی، استاد حقوق دانشگاه وایکاتو از این دسته از تحلیلگران است. او دعوت خانم جاسیندا آردرن، نخست وزیر نیوزیلند از آقای جو بایدن برای بازدید از نیوزیلند را نقطه آغاز این حرکت میداند. از این رو عقیده دارد خانم آردرن باید از رییس جمهور چین نیز دعوت به عمل آورد تا از نیوزیلند دیدن کند. او حتی با استناد به تجربیات تاریخی، پیشنهاد میکند نیوزیلند باید همزمان میزبان رییس جمهور آمریکا و رییس جمهور چین باشد تا با ترغیب آنها به کاهش دادن تنش ها، زمینههای یک همکاری جهانی را فراهم سازد. او به دیدار تاریخی ریچارد نیکسون و برژنف در سال 1973 که منجر به شکل دهی یک مسیر ارتباطی، هر چند برای بروز اختلاف نظرها شد و دیدار رونالد ریگان و میخائیل گورباچف در سال 1985 در ژنو که دو رهبر در یک مکان بی طرف با یکدیگر دیدار کردند و اولین قدم ها را برای ایجاد یک رابطه کاری که در نهایت منجر به پایان جنگ سرد بود برداشتند، اشاره میکند و مدعی است نیوزیلند میتواند شکاف ایجاد شده بین بلوک شرق و غرب را کوچکتر کند.
پی نوشت :
(1). آنگلوسفر ( Anglosphere) یا فضای انگلیسی به آن دسته از کشورهای انگلیسی زبان گفته میشود که دارای ریشههای تاریخی و فرهنگی از جزایر بریتانیا هستند که امروزه نیز همکاری نزدیک فرهنگی، سیاسی، دیپلماتیک و نظامی را حفظ کرده اند.