عناصر مشترک در روابط اتحادیه اروپا با چین
آنچه در ماههای اخیر با بروز بحران کرونا مطرح شد این بود که کشورهای اروپایی از جمله فرانسه در روابط و تجارت خارجی خود، چین را در اولویت قرار دهند یا آمریکا را؟ پاسخ به این سوال این بود که کشورهای اروپایی نباید بر سر دوراهی انتخاب یکی از دو قدرت اقتصادی جهان قرار گیرند. در تحلیلی که در رسانه های فرانسوی منتشر و در ذیل ارائه میگردد، به عناصر مشترکی که بین کشورهای اروپایی و چین وجود دارد و ادامه رابطه با چین را برای اتحادیه اروپا ملزم میسازد، پرداخته میشود.
آنچه از نظر اروپا مطرح است این است که اتحادیه اروپا برای ادامه همکاری خود با چین ابتدا باید ارزشها و منافع خود را بار دیگر مرور کند و سپس از کلیه ابزارهای قدرت جهت نیل به آن اهداف بهره ببرد.
این تصمیم اتحادیه اروپا در حالی است که تصور میشد روابط چین و آمریکا که قرار بود با امضای قراردادی در واشنگتن در ابتدای سال 2020 به پایان جنگ اقتصادی طرفین ختم شود، با بروز بحران کرونا در همه ابعاد با تنش مواجه شده است. هر دو کشور بر سر برتری ژئوپلیتیکی در جهان میجنگند و به گفته تحلیلگران سیاسی، دنیا وارد جنگ سرد دیگری شده است.
در اینجا، نکته کلیدی که برای اتحادیه اروپا مطرح میشود این است که چنانچه اتحادیه اروپا برای نیل به اهداف خود نیازمند استفاده از ابزارهای ارتباطی هم با آمریکا و هم با چین است، نباید خود را درگیر کشمکش بین دو قطب اقتصادی کند. بدیهی است هیچ یک از کشورهای اروپایی به تنهایی قادر به دفاع از ارزشها و منافع خود در برابر چین نیستند. بنابراین، ارتباط اتحادیه اروپا با چین برای حل و فصل مشکلات جهانی از نظر اروپائیان لازم است. به علاوه اینکه این امر به هدف غایی که همان چندجانبهگرایی است، کمک میکند.
بدین ترتیب، با چنین رویکردی، سال 2020 سال سرنوشتسازی در روابط اتحادیه اروپا با چین تعریف شده است. با وجود بروز بحران کرونا، هیچکدام از نشستها در سطح مقامات عالیرتبه اروپایی با چین قطع نشد و حتی بیست و دومین نشست اتحادیه اروپا با چین در روز 22 ژوئن ( 31 خرداد) به صورت وبینار برگزار شد و چنانچه بحران کرونا کاهش یابد، قرار است نشست مشترک دیگری در پایان سال 2020 در شهر Leipzig آلمان بین سران اتحادیه اروپا و مقامات چینی برگزار شود. در این نشست رئیس شورا و کمیسیون اروپا، روسای 27 دولت عضو اتحادیه اروپا و رئیسجمهور چین شرکت خواهند داشت. هدف از این نشست دستیابی به توافقی بین اتحادیه اروپا با چین در خصوص سرمایهگذاریهای مشترک است که از سال 2013 آغاز شده است.
علاوه بر آن در طی بحران کرونا، اتحادیه اروپا به نقاط ضعف خود در رابطه با چین بیشتر آگاه شد. بدیهی است چین روز به روز بر گسترش جایگاه جهانی و مشروعیت بینالمللی خود اقدام میکند. چین در طول تاریخ نه تنها هیچگاه کشور فقری نبوده بلکه همواره یک امپراطوری محسوب میشده است. مقامات چینی ابتکار جدیدی برای قدرتمندتر شدن خود به خرج دادهاند و آن اعلام سناریوی “Made in China 2025” است که به واسطه آن تا سال 2025 قدرت فنآوری جهانی خود را چند برابر سازند.
چین سالهاست هدف رهبری جهانی را در سر دارد و منتظر یافتن جای خالی از آمریکا و جایگزینی خود است. چین در این هدف موضوع چندجانبهگرایی را برخلاف آمریکا دنبال میکند. هرچند ممکن است این چندجانبهگرایی به سبک چینی باشد و با اولویت بخشیدن به حقوق اجتماعی و اقتصادی بر حقوق سیاسی همراه گردد. هدف چین از اتخاذ رهبری جهان در حالی است که از نظر اروپا، این کشور هیچگاه یک ابرقدرت نبوده بلکه یک امپراطوری بوده و از این رو است که اروپائیان در طی تاریخ، چین را به تهاجمات و دخالت در کشورهای دیگر متهم میسازند.
این تحلیل از چین در حالی است که امروزه اروپا بر این باور است که چین با توانایی که در فنآوری به دست آورده، دیگر درصدد کشورگشایی نیست و از این پس توانایی خود را در فنآوری و امور نظامی و در جهت تقویت نفوذ سیاسی به کار خواهد برد. در طی 30 سال گذشته، بودجه نظامی چین از 1 درصد به 14 درصد از هزینههای نظامی در دنیا رسیده است و در سال جاری این رقم با افزایش 6.6 درصد همراه خواهد بود ( طبق آمار موسسه سیپری سوئد).
چین در جشن سالگرد هفتادمین سال شکلگیری جمهوری خلق چین، تجهیزات و رصدخانههای اتمی خود را اعلام کرد که نشانگر عدم وابستگی این کشور به تجهیزات نظامی سایر کشورها را نشان میدهد. این کشور به ویژه نشان داد که در زمینه توسعه تسلیحات دریایی و تولید موشکهای بالستیک موفق بوده است و هرساله به صادرات این تسلیحات نیز اقدام میورزد. همین امر سبب ایجاد واکنش از سوی آمریکا شد مبنی بر اینکه از این پس در موضوع حاکمیت دریایی و کنترل اقیانوس اطلس با چالش روبرو است.
در سال 2001، اروپا به ویژه فرانسه به این نتیجه رسیدند که با قبول عضویت چین در سازمان تجارت جهانی، میتوانند از تنشهای موجود در نظام سیاسی و روابط اتحادیه اروپا با چین بکاهند. این امر در حالی است که امروز چین بر این باور است که تئوری درهای باز اقتصادی با تئوری درهای باز سیاسی دو روی یک سکه نیستند و با وجود امکان و توانایی ارائه فنآوری اطلاعات به سایر مردم ، میتوان تاثیر معناداری بر آنها گذاشت. از این رو، چین اصرار دارد تا این سیاست را در آینده توسعه دهد. در این راستا، اروپا با متهم نمودن چین به عدم رعایت قوانین حقوق بشری، سعی دارد محدودیتی در واردات فنآوری چین قائل شود.
از طرفی، اتحادیه اروپا برای آن که در تله انتخاب یکی از قدرتهای چین یا آمریکا نیفتد، جوابی برای خود پیدا کرده مبنی بر اینکه اروپا دنبال حفظ منافع و ارزشهای خود است و این اهداف هیچگاه تضادی با اهداف آمریکا نداشته است. به علاوه اینکه، گفته شد اروپا به دنبال گسترش حاکمیت راهبردی خود است. تعریف این اهداف از سوی اتحادیه اروپا، اروپا را از چالش همترازی آمریکا و چین مبرا ساخت.
اروپا به خوبی میداند که برای فائق آمدن بر چالشهای جهانی میبایست با چین همکاری کند به ویژه در زمینه توسعه در آفریقا، بحران کرونا، موضوعات آب و هوایی و حل مشکلات منطقهای، به علاوه اینکه اروپا برای تقویت حاکمیت راهبردی خود به حمایت چین نیاز دارد.
در حقیقت، اتحادیه اروپا با اتخاذ این موضع در سال 2019 در قبال چین، تلاش کرد تا تغییر مسیری در سیاستهای خود ایجاد نکند و ثبات سیاسی خود را حفظ نماید. چین همانقدر که برای اروپا میتواند یک رقیب سیستماتیک باشد به همان اندازه یک شریک راهبردی هم محسوب میشود. به همین دلیل است که اروپا تلاش دارد تا به تله انتخاب سیاه و سفید نیفتد. بنابراین، تحلیلگران اروپایی معتقدند که از این پس چیدمان استراتژی اروپا باید در سه محور انجام شود:
- مبارزه با اشاعه اطلاعات منفی و اشتباه علیه چین
- مبارزه با چندجانبهگرایی گزینشی
- اتخاذ تضمین چین در دسترسی شرکتهای اروپایی به بازار این کشور
از طرف دیگر، برای اروپا همکاری با آمریکا به ویژه در چارچوب ناتو از اهمیت برخوردار است، در عین اینکه اروپا چشمانداز دفاع مشترک اروپایی و حاکمیت راهبردی خود را دنبال میکند و این هدف در نگارش کتاب سفید فرانسه[1]مشهود است. آمار موسسه IW آلمان نشان میدهد که همکاری بین کشورهای اروپایی با چین رو به افزایش است و برای مثال صادرات آلمان به چین که در سال 2015 معادل 2.8 درصد بود، در سال جاری به 7 درصد از کل صادرات آلمان افزایش داشته است. این وضعیت در حالی است که اروپا در برخی بخشها نظیر تولید خودرو همچنان بر چین برتری دارد و برای مثال در سال 2018 از 10 میلیون Volkswagen که تولید شد، 4 میلیون به چین فروخته شد(40 درصد از تولید).
بدین ترتیب، چین از همکاری اقتصادی با اروپا بهرهمند است. میزان مبادلات روزانه اتحادیه اروپا با چین از مرز یک میلیارد یورو فراتر رفته است.[2] نخست وزیر ایتالیا نیز اظهار داشته است که اروپا باید از اینکه مستعمره چین یا مستعمره آمریکا شود، هوشیار باشد و اتحادیه اروپا باید سطح بینالمللی خود را حفظ نماید.
همانگونه که ذکر شد، یکی از موضوعات همکاری بین اروپا با چین موضوع تغییرات آب و هوایی است که از دغدغههای اروپا محسوب میشود چرا که اروپا تولیدکننده 9 درصد گازهای گلخانهای است، در حالی که چین 28 درصد و اروپا جهت جلوگیری از افزایش دی اکسید کربن، موضوع همکاری آب و هوایی با چین را در اولویت قرار داده است.
کشورهای اروپایی حتی به این نتیجه رسیدهاند که ثبات قیمت دلار به ثبات مجموعه فعالیتهای چین بستگی دارد زیرا چین دومین مالک املاک آمریکائیها بعد از ژاپنیها محسوب میشود.
بدین ترتیب، اروپا برای جلوگیری از وقوع جنگ سرد دوم و اینکه جهان مانند گذشته به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شود، همکاریهای خود را با کشورها افزایش میدهد تا به چندجانبهگرایی قوت بخشد.
پی نوشت :
[1] - کتاب سفید فرانسه که حاوی تعریف استراتژی و برنامههای راهبردی فرانسه است هر 5 سال یک بار توسط وزارت دفاع فرانسه به روز رسانی میشود. آخرین شماره آن که به صورت مجازی است و چاپی نمیباشد در سال 2018 به روز شده بود که معرفی آن جهت مرکز ارسال و چاپ شده است.
[2] - به گفته جوزف بورل معاون کمیسیون اروپا