رویکرد بلغارستان به طرح های همکاری در زمینه انرژی
انرژی برق و گاز برای بلغارستان از اهمیت حیاتی برخوردار است، زیرا این کشور بهعنوان یک اقتصاد در حال توسعه در جنوب شرقی اروپا، به منابع انرژی پایدار و قابل اعتماد برای پشتیبانی از رشد اقتصادی، تأمین نیازهای خانگی و صنعتی، و حفظ امنیت انرژی خود وابسته است.
مقدمه:
نیروگاه هستهای کوزلودوی بیش از ۳۵ درصد از برق بلغارستان را تولید میکند و نقش کلیدی در تأمین انرژی الکتریکی پایدار دارد. از سوی دیگر، گاز طبیعی برای گرمایش، تولید برق و صنایع مختلف استفاده میشود، بهویژه در زمستانهای سرد که تقاضا افزایش مییابد. بلغارستان بهطور تاریخی به واردات گاز از روسیه وابسته بوده است. بحرانهایی مانند مناقشه گازی روسیه و اوکراین در ژانویه ۲۰۰۹، که منجر به کمبود شدید انرژی در این کشور شد، نشان داد که تنوعبخشی به منابع انرژی تا چه حد برای امنیت ملی و اقتصادی بلغارستان حیاتی است. دسترسی به برق و گاز ارزان و پایدار برای توسعه صنایع، جذب سرمایهگذاری خارجی و افزایش تولید ناخالص داخلی از مهمترین اهداف بلغارستان است. از سوی دیگر بلغارستان بهعنوان عضوی از اتحادیه اروپا، به دنبال همسویی با استانداردهای اقتصادی این اتحادیه است که نیازمند زیرساختهای انرژی پیشرفته است. با توجه به تعهدات اتحادیه اروپا برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای، بلغارستان باید تعادلی بین استفاده از گاز (بهعنوان سوختی با آلایندگی کمتر نسبت به زغالسنگ) و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر برقرار کند.
بلغارستان رویکردی چندجانبه برای مدیریت منابع انرژی خود اتخاذ کرده است که ترکیبی از استفاده از منابع موجود، تنوعبخشی به تأمینکنندگان و سرمایهگذاری در زیرساختها را شامل میشود. پس از بحرانهای پیشین، بلغارستان تلاش کرده است وابستگی خود به گاز روسیه را کاهش دهد. این کشور در پروژههایی مانند خط لوله گاز «جریان ترک» (TurkStream) مشارکت دارد که یکی از شاخههای آن از خاک بلغارستان عبور میکند. این خط لوله به بلغارستان امکان میدهد گاز را از مسیرهای جدید دریافت کند و نقش ترانزیتی خود را در منطقه تقویت کند. بلغارستان با پیوستن به اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۷، به دنبال ادغام بیشتر در بازار انرژی اروپا است. پروژههایی مانند اتصال خطوط لوله گاز با یونان (مانند پروژه IGB) به این کشور اجازه میدهد گاز را از منابع متنوعتری مانند آذربایجان وارد کند. بلغارستان از موقعیت استراتژیک خود برای تبدیل شدن به یک مرکز ترانزیت انرژی در منطقه بالکان استفاده میکند. این رویکرد نهتنها امنیت انرژی را بهبود میبخشد، بلکه درآمد اقتصادی از انتقال گاز به سایر کشورها را نیز به همراه دارد.
در مجموع، بلغارستان با درک اهمیت برق و گاز برای توسعه و امنیت خود، رویکردی عملگرایانه در پیش گرفته است که شامل حفظ زیرساختهای موجود، کاهش وابستگی به یک منبع واحد، و همسویی با اهداف زیستمحیطی و اقتصادی اتحادیه اروپا میشود. این سیاستها نشاندهنده تلاش این کشور برای تبدیل شدن به یک بازیگر کلیدی در بازار انرژی منطقهای است، در حالی که نیازهای داخلی خود را نیز بهطور مؤثر برآورده میکند.
بیان مساله
اکثر مردم اتحادیه اروپا را در درجه اول به عنوان یک "بازار مشترک" میشناسند. اما به این معنا نیست که زیرساختهای انرژی کشورهای عضو بهطور کامل به یکدیگر متصل است، بلکه یکی از جدیترین چالشهای اتحادیه اروپا محسوب میشود. اتصال بین شبکههای برق در اروپای غربی و مرکزی از یکسو و اروپای جنوب شرقی از سوی دیگر از مهمترین عناصر تاثیر گذار در این زمینه است و یکی از دلایل اصلی گرانی برق در بلغارستان، اتصال ضعیف "غرب به شرق" شبکههای برق کشورهای عضو اتحادیه اروپا است. گرچه اتحادیه اروپا ابزارهایی را برای بهبود این اتصال ایجاد کرده، اما همچنان اقدامات بیشتری مورد نیاز است.
از سوی دیگر، اتصال شبکههای انتقال گاز در اتحادیه اروپا یکی از نمونههای بارز "ملیگرایی" در سیاستهای انرژی است.سطح اتصال این شبکهها بسیار پایین است و بهطور مداوم مشکلاتی در تأمین پایدار انرژی ایجاد میکند.با در نظر گرفتن این چالشها، در ادامه به جایگاه بلغارستان در زمینه اتصال شبکههای انتقال گاز و برق پرداخته خواهد شد.
زمینه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک
در سال 2022، ولادیمیر پوتین بهطور یکجانبه عرضه گاز به دو کشور – لهستان و بلغارستان – را متوقف کرد و اگر اتصال بین بلغارستان و یونان (IGB) در اکتبر 2022 عملیاتی نمیشد، کشور با یک بحران انرژی و احتمالاً بحران مواد خام مواجه میشد.
این بحران انرژی، همه بخشها را تحت تأثیر قرار میداد، اما بحران مواد خام بهویژه صنایع خاصی مانند تولیدکنندگان کود را با مشکلات جدی روبهرو کرد.
خط اتصال یونان و بلغارستان، قلمرو بلغارستان را به کریدور گاز جنوبی متصل میکند و تأسیسات عظیمیکه میدان "شاه دنیز دوم" را در دریای خزر، در نزدیکی باکو را به اروپا مرتبط میسازد. این خط لوله شامل سه بخش اصلی است که در طول سالها ساخته شدهاند:
- خط لوله قفقاز جنوبی (SCP): انتقال گاز از شاه دنیز دوم به مرز گرجستان و ترکیه.
- خط لوله گاز ترانس آناتولی (TANAP): انتقال گاز از مرز گرجستان و ترکیه به مرز ترکیه و یونان.
- خط لوله ترانس آدریاتیک(TAP): عبور از شمال یونان، آلبانی و از طریق دریای آدریاتیک تا بندر سان فوکا در جنوب ایتالیا.
خط اتصال یونان و بلغارستان از مسیر TAP در نزدیکی گیومورجینا منشعب شده و به منطقه استارا زاگورا در بلغارستان متصل میشود. اینترکانکتور سالانه کمیبیش از 3 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی را میتواند انتقال دهد. بلغارستان نیز با شرکت دولتی نفت آذربایجان(SOCAR) یک قرارداد بلندمدت برای خرید سالانه یک میلیارد متر مکعب گاز طبیعی منعقد کرده است.
در سال 2024، بلغارستان 2 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی را از طریق اینترکانکتور[1] خریداری و انتقال داده است. با توجه به ماهیت بلندمدت قرارداد و روابط پایدار با آذربایجان، قیمت گاز تحویلی از این مسیر در مقایسه با گزینه جایگزین – گاز مایع نسبتاً پایین و رقابتی (LNG) است.
بلغارستان در پایانه LNG الکساندروپولیس (ددیاگاچ) سهام دارد، اما در آنجا مسائل قیمتگذاری پیچیدهتر، متغیرتر و وابسته به شرایط خاص هر تحویل است.
خط لوله گاز طبیعی که شبکه گاز یونان را به بلغارستان متصل میکند دومین اپراتور مستقل گاز طبیعی دارای مجوز در بلغارستان و همچنین یک اپراتور مستقل در یونان است. این اینترکانکتور به طور کامل در حال بهرهبرداری است و بین یک تا دو سوم ظرفیت آن برای بلغارستان استفاده میشود.
در صورت ساخت یک ایستگاه کمپرسور اضافی در کوموتینی، ظرفیت انتقال آن به 5 میلیارد متر مکعب در سال افزایش خواهد یافت.
در جریان آخرین سفر رئیسجمهور آذربایجان، به بلغارستان، توافقنامهای با نام "حلقه همبستگی" به امضا رسید که کشورهای بلغارستان، رومانی، مجارستان و اسلواکی از اتحادیه اروپا در آن عضویت دارند. یکی از عناصر کلیدی این حلقه، "دالان عمودی" است که عملاً بر زیرساختهای گاز بلغارستان و رومانی متمرکز است و انتظار میرود از طریق آن گاز طبیعی به مجارستان، اسلواکی و حتی اتریش عرضه شود. در بلغارستان، کارهای توسعه و نصب شبکه انتقال گاز در حال انجام است تا ظرفیت این کشور در دالان عمودی افزایش یابد. اگرچه مولداوی تبلیغات زیادی در این زمینه انجام نمیدهد، اما از حدود شش ماه پیش، گاز آذربایجان را از طریق این کریدور دریافت میکند.
خط لوله بلغارستان – یونان به عنوان "پروژهای با منافع مشترک اتحادیه اروپا" تأمین مالی شد و این کمک اروپا بسیار حیاتی بود، زیرا این پروژه به دلیل کمبود بودجه داخلی برای سالها متوقف مانده بود لیکن با پشتیبانی مالی اتحادیه اروپا این پروژه به سرانجام رسید.
در چارچوب پروژههای مورد علاقه مشترک اتحادیه اروپا، شبکه گازی صوفیه – نیش نیز تأمین مالی و ساخته شد که امکان تأمین مجدد گاز آذربایجان برای صربستان را فراهم کرد. این پروژه به تنوعبخشی منابع انرژی صربستان و کاهش وابستگی آن به "گازپروم" کمک کرده است. اگرچه اطلاعات دقیقی از قیمت گازپروم برای صربستان در دست نیست، اما میدانیم که عرضه گاز به مجارستان با قیمتی بسیار بالا انجام میشود. (شایان ذکر است که حتی در دوران صلح، قیمت گاز وارداتی از روسیه برای آلمان و بلغارستان متفاوت بود، و طبیعتاً بلغارستان گاز را با قیمت بسیار بالاتری دریافت میکرد.
برای حداقل سه سال اخیر، تحقیقات گستردهای درباره امکان انتقال هیدروژن از طریق خط لوله گاز ترانس آدریاتیک (TAP) در حال انجام است. پیشبینی میشود که این امر نیازمند تحولات فنی خاصی باشد. با این حال، چالش اصلی، مسائل مالی است زیرا بانکهای توسعه و سرمایهگذاری در اتحادیه اروپا از تأمین اعتبار برای احداث خطوط لوله جدید و بهبود زیرساختهای موجود خودداری میکنند، با این استدلال که سوختهای فسیلی از طریق این خطوط منتقل میشوند و برای محیطزیست مضر هستند.
برخی از تحلیلگران تمایل دارند نقش عرضه گاز طبیعی از آذربایجان را دستکم بگیرند و حجم آن را با گاز طبیعی روسیه به آلمان (که اکنون متوقف شده است) مقایسه کنند. این رویکرد چندان صحیح نیست.
اولاً، مصرف کشورهای اروپای جنوب شرقی بهمراتب کمتر از صنعت پرمصرف آلمان و مصرفکنندگان خانگی آن است.
ثانیاً، اگر ترکمنستان بر نگرانیهای خود غلبه کند و صادرات گاز طبیعی به اروپا را آغاز کند، زیرساختهایی که توسط شرکای آذربایجان و شرکت دولتی نفت آذربایجان (SOCAR) ساخته شدهاند، بسیار حیاتی خواهند بود.
روسیه، ایران و ترکمنستان سه کشوری هستند که بیشترین ذخایر گاز طبیعی در جهان را دارند، اما هیچکس نمیتواند با اطمینان بگوید کدامیک در رتبه نخست قرار دارد.
در هر صورت، هرگونه مسیر جدید برای صادرات گاز ترکمنستان به ترکیه و اروپا، از طریق ایران و آذربایجان خواهد گذشت. این هم به دلیل موقعیت جغرافیایی آذربایجان و هم به دلیل زیرساختهای گازی گستردهای است که این کشور از پیش ایجاد کرده است.
از این منظر، آذربایجان و شرکت دولتی نفت آن SOCAR، نقش کلیدی در تحقق هرگونه گزینه صادراتی برای گاز طبیعی ترکمنستان و سایر ذخایر گازی دریای خزر ایفا میکنند. (همچنین احتمال کشف ذخایر بزرگ گاز طبیعی در بخش قزاقستانی دریای خزر وجود دارد که میتواند بر تحولات آینده تأثیر بگذارد.
به هر حال، مدتی این همکاری در چارچوب قرارداد سوآپ بین آذربایجان، ترکمنستان و ایران انجام میشد. ترکمنستان گاز طبیعی را به مشهد، ارسال میکرد و ایران نیز به همان میزان، گاز طبیعی را به آذربایجان تحویل میداد. آذربایجان میتوانست این گاز را بنا به صلاحدید خود، صادر کند یا برای مصارف داخلی مورد استفاده قرار دهد.
از آنجایی که میدانهای گازی ایران عمدتاً در منطقه خلیج فارس قرار دارند، برای ایران نیز بسیار مقرونبهصرفهتر است که بهجای احداث خطوط لوله طولانی در سراسر فلات ایران، گاز ترکمنستان را برای مشهد خریداری کنند. به همین دلیل، ایران نیز در قرارداد سوآپ با آذربایجان و ترکمنستان شرکت کرد.
حجم این قرارداد سالانه حدود یک میلیارد متر مکعب گاز طبیعی است. این مقدار، اگرچه چندان زیاد نیست، اما معادل یکسوم مصرف سالانه بلغارستان و تقریباً برابر با حجم سالانه توافقشده با سوکار برای تحویل گاز به بلغارستان است.
سال گذشته، این عملیات به دلیل مذاکرات جدید بین آذربایجان و ترکمنستان متوقف شد، اما نشانههایی وجود دارد که همکاری در این زمینه از سر گرفته خواهد شد. یکی از دلایل اصلی این موضوع، علاقه جدی ترکیه به دریافت گاز ترکمنستان است. برای اتحادیه اروپا و بهویژه بلغارستان، ضروری است که بخشی از منابع گازی بزرگ عشقآباد به سمت اروپا هدایت شود و این منابع، بهطور کامل در اقتصاد چین که همواره تشنه انرژی است، مصرف نشود. این امر تنها با مشارکت نزدیک آذربایجان و ترکیه امکانپذیر خواهد بود.
روابط بلغارستان با آذربایجان کاملاً مثبت ارزیابی میشود. بلغارستان و سایر کشورهای منطقه گاز طبیعی را تحت یک قرارداد بلندمدت و با قیمتی مطلوب دریافت میکنند که به تثبیت قیمت گاز در کشور کمک میکند. افزایش دو برابری حجم تحویل در مقایسه با مقدار توافقشده در قرارداد، خود گویای اهمیت این همکاری است.
توسعه زیرساختهای گازی نهتنها برای بلغارستان، بلکه برای کل اروپای جنوب شرقی و حتی اروپای مرکزی حائز اهمیت است. کشورهای یونان، بلغارستان، رومانی، کرواسی، اسلوونی، مجارستان، اسلواکی و اتریش از این پروژهها بهره خواهند برد. جمهوری چک نیز اخیراً علاقه خود را به این مسیرهای تأمین گاز اعلام کرده است.
ایتالیا یکی از بزرگترین مصرفکنندگان گاز طبیعی در اروپا است که از طریق کریدور گاز جنوبی تأمین میشود. نکته قابل توجه این است که این کشور تولید داخلی گاز طبیعی ندارد و عمدتاً از طریق یک خط لوله زیر آب از لیبی و همچنین از آذربایجان گاز وارد میکند.
ادغام خط لوله ترانس آدریاتیک (TAP) در سال 2020 این امکان را به ایتالیا داد که در جریان بحران گازی ناشی از روسیه در سال 2022، به صادرکننده خالص گاز طبیعی تبدیل شود.
چارپوب همکاری انرژی سبز
در سالهای اخیر، ارتباط کشورهای اتحادیه اروپا با کشورهای همسایه غیرعضو به یک موضوع مهم تبدیل شده است. در برخی موارد، مانند اوکراین و مولداوی، این ارتباط بیشتر جنبه حمایت حیاتی دارد و از نظر اروپا این کشورها تحت حملات آشکار یا پنهان (در هر دو مورد توسط فدراسیون روسیه) قرار دارند و برای بقای انرژی خود به کمک نیاز دارند.
در مورد اوکراین، وضعیت بهطور ویژه بحرانی است، زیرا زیرساختهای انرژی این کشور "هدف شماره یک" حملات متجاوزان قرار گرفته است.
از نظر بلغارستان ارائه کمک به چنین کشورهایی که با بحرانهای جدی روبهرو هستند، یک ضرورت اخلاقی و استراتژیک است. اما در عین حال، با توجه به سطح کنونی اتصال شبکه برق در اروپا، این اقدامات هزینههای اضافی برای کشورهای اروپای جنوب شرقی، بهویژه بلغارستان، به همراه دارد. این مسئله باید در تدوین و اجرای سیاستهای مختلف انرژی مورد توجه قرار گیرد.
در مقابل، طراحی و اجرای پروژههای اتصال شبکه با کشورهایی که تمایل به صادرات برق، بهویژه برق "سبز"، به اتحادیه اروپا دارند، یک فرصت استراتژیک محسوب میشود.
در حال حاضر، دو پروژه مهم تولید و واردات برق سبز به اتحادیه اروپا در حال بررسی است که به دلیل موقعیت جغرافیایی، مستقیماً بر بلغارستان تأثیر میگذارد.
- واردات انرژی "سبز" از آذربایجان و آسیای مرکزی:
این گزینه بر ظرفیت بالای انرژی بادی در مناطق خاصی از دریای خزر متکی است، جایی که باد بهصورت مداوم و 24 ساعته میوزد. این امکان تولید پایدار انرژی تجدیدپذیر را فراهم میکند، که میتواند به عنوان یک منبع "بار پایه" در سیستم انرژی مورد استفاده قرار گیرد.
تاکنون، چنین ظرفیتهایی تنها در دریای شمال وجود داشته است و کشورهایی مانند دانمارک، سوئد، آلمان و بریتانیا از آن بهره میبرند. اما استفاده از دریای خزر برای این هدف، یک فرصت جدید و جذاب در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر محسوب میشود، زیرا مورد حمایت علمی قرار دارد و از سوی شرکتهای جهانی صنعت انرژی پشتیبانی میشود.
در این پروژه، برق تولیدشده از طریق کابلهای زیردریایی از دریای خزر، از طریق گرجستان و دریای سیاه، به رومانی منتقل خواهد شد.
طراحان پروژه ادعا میکنند که انتقال برق از طریق کابل زیردریایی تلفات کمتری نسبت به خطوط انتقال هوایی سنتی دارد، که در بلندمدت باعث افزایش کارایی و کاهش هزینهها میشود.
واردات انرژی "سبز" از شرق به غرب
نوع واردات از شرق اروپا به دو بخش تقسیم میشود. واردات مقادیر قابل توجهی برق "سبز" از قزاقستان و ازبکستان در نظر گرفته شده است. هر دو کشور دارای پتانسیل بالایی برای تولید برق از منابع انرژی تجدیدپذیر (RES) هستند، اگرچه مانند برق بادی آذربایجان، این منابع بهطور کامل برای ایجاد "بار پایه" مناسب نیستند.
تحویل این برق قرار است از طریق خطوط برق معمولی "سربار" انجام شود، که ظرفیتهای تولید قزاقستان و ازبکستان را نیز شامل خواهد شد. اخیرا جلسهای در استانبول بین وزارتخانههای انرژی آذربایجان، گرجستان، ترکیه و بلغارستان برگزار شد، که در آن ابعاد مشخص همکاری احتمالی برای تولید و انتقال انرژی "سبز" از آسیای مرکزی به شبهجزیره بالکان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
پروژه واردات انرژی "سبز" از شرق به غرب
بهطور کلی، پروژه واردات انرژی "سبز" از شرق به غرب در دو نوع فرعی شکل میگیرد. وجه مشترک این دو پروژه این است که در هر دو مورد تأمین برق از طریق آذربایجان و گرجستان انجام میشود. (تأمین گاز طبیعی نیز از این دو کشور انجام میشود). این مسئله، نگرش نهادهای اروپایی نسبت به این دو کشور را مطرح میکند.
- نگرش کمیسیون اروپا در این زمینه متعادل، عملگرایانه و کافی است.
- در مقابل، نگرش پارلمان اروپا تهاجمی، آشفته و عملاً خصمانه است.
در بخشهای قبلی، به موضوع قطعنامههای پارلمان اروپا درباره آذربایجان اشاره شد. در اینجا باید اضافه کرد که در هفتههای اخیر، چنین لحنی در مورد گرجستان نیز اتخاذ شده است.بدون شک حاکمان گرجستان از آغاز جنگ در اوکراین رفتار مناسبی نداشتهاند. آنها مانند ارمنستان در کنار روسیه قرار گرفتند، اگرچه در تفلیس این کار را بهطور پنهانیتر از ایروان انجام دادند.
کل سیاست خارجی گرجستان از سال 2008 تاکنون تحت بررسی دقیق و انتقاد قرار گرفته است، اما باید در نظر داشت که برخلاف روسیه، گرجستان کسی را تهدید نمیکند. بلکه ترسیده است و سیاستی را دنبال میکند که ممکن است ما آن را نپسندیم، اما این نباید دلیلی برای قطع روابط شدید بین بروکسل و تفلیس باشد.
اما در ماههای اخیر در پارلمان اروپا پیشنهاداتی برای اعمال تحریم علیه برخی رهبران و مقامات گرجستانی طرح شده است. از نظر بلغارستان چنین اقداماتی باید بسیار دقیق سنجیده و ارزیابی شوند، زیرا قطع کامل روابط با گرجستان و همچنین حملات مشابه به آذربایجان تنها میتواند منجر به شکست سیاستهای مهم انرژی و زیانهایی شود که فقط پوتین از آن برخوردار خواهد بود.
پروژه جایگزین که مطرح شده است، پروژه GREGY برای واردات برق از مصر است که از طریق کابل زیر آب در امتداد کف دریای اژه به یونان منتقل شود. مبتکر این پروژه شرکت "کوپلوسوس" است و به علت انجام لابیهای خوب برای آن، در حال حاضر در یک قدمی تحقق این طرح به عنوان "پروژه عمومی منافع" است. به طور رسمی، ایده این است که کابل زیردریایی برق "سبز" تولید شده توسط توربینهای بادی در شبهجزیره سینا را حمل کند.
این طرح بسیار سبک و تقریباً بدون هزینههای زیاد است و مورد حمایت بلغارستان است. هیچکس به واقعیتهایی مانند این واقعیت که شرکت Kopeluzos بسیار نزدیک به گازپروم است توجه نکرد. در واقع، این شرکت واردکننده رسمیگاز طبیعی گازپروم در یونان است، اگرچه این واردات اکنون به پایان رسیده است.
در نشریات از "کوپلوسوس" به عنوان کانال اصلی واردات سرمایه سمی از روسیه به یونان اشاره شده است. در واقع، دو شرکت نامگذاری شدهاند - یکی Kopeluzos، دیگری شرکتی است که به طور مزمن متهم به قاچاق سیگار است.
نزدیکی با گازپروم نه تنها تکذیب نمیشود، بلکه از هر نظر مورد تأکید این شرکت است. اینکه "کوپلوسوس" صاحب امتیاز بسیاری از فرودگاههای یونان از جمله فرودگاه آتن است، بحث جداگانهای است، اما این مشکل امنیت ملی یونان است.
شکی نیست که روابط خوب روسیه و مصر به "کوپلوسوس" کمک زیادی کرده است تا به سرعت با رهبر نظامی این کشور - السیسی تماس بگیرند.
در سیاست برخی از سیاستگذاران اروپایی استاندارد دوگانه آشکاری وجود دارد. آنها دائماً به دنبال دلایلی هستند تا ثابت کنند آذربایجان یک کشور استبدادی است، علیرغم این واقعیت که انتخابات منظم در آنجا برگزار میشود، آنها گرجستان را به دلیل قوانین تصویبشده "طراحیشده توسط پوتین" مورد انتقاد قرار میدهند، اما از وضعیت مصر که رئیسجمهور آن از جریان بهار عربی بر سرکار است بی اعتنایی میکنند.
از نظر بلغارستان، بهترین کار این است که هم با قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی از یک سو و هم با مصر از سوی دیگر ارتباط برقرار شود.
از نظر بلغارستان گرچه برخی محافل در بروکسل، مصر را به قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی ترجیح میدهند، اما باید در نظر داشت که از نظر بلغارستان آذربایجان و کشورهای آسیای مرکزی متحدانی قابل اتکا در زمینه انتقال انرژی "سبز" میباشند. کشورهای جنوبشرقی اروپا، از جمله بلغارستان، علاقه زیادی به ادامه کار کریدور گاز جنوبی دارند. در کنار آن، انتقال هیدروژن نیز ممکن است آغاز شود (به طور دقیقتر، مخلوطهای متان-هیدروژن با محتوای هیدروژن بالاتر 30٪ و بالاتر). و در نهایت با تأمین انرژی سبز از طریق کابل و خطوط انتقال "سربار" تکرار و سهبرابر شود.از نظر دولتمردان بلغاری تدارکات از مصر مورد استقبال قرار میگیرد، اما در هیچ موردی نباید دلیلی برای امتناع از مشارکت با قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی باشد.
از نظر بلغارستان، تقویت کار بر روی اتصال داخلی بین شبکههای حامل انرژی و شبکههای برق در داخل کشورهای اتحادیه اروپا از یک سو و اتصال کشورهای اتحادیه اروپا با کشورهای همسایه برای ایجاد روابط مشارکتی با آنها، صرفنظر از نقصهایی که در نظام سیاسی آنها وجود دارد باید مورد تأکید قرار گیرد.
منبع:
https://news.bg/columnists/nyakoi-problemi-na-energiynata-svarzanost-na-balgariya.html
[1] خطوط لولهای که شبکههای گاز طبیعی کشورهای مختلف را به هم متصل میکنند.