بررسی الگوی جمهوری خلق چین در جذب نخبگان خارج از کشور
چین با جمعیتی معادل 1 میلیارد و 440 میلیون نفر بعنوان پرجمعیتترین کشور جهان، در رده سوم مهاجرفرستترین کشور دنیا نیز قرار دارد. تعداد 10.7 میلیون نفر مهاجر چینی در خارج از کشور حضور دارند. سیاست فعلی چین در قبال بازگشت کنندهها، دیاسپورا و حتی کارگران بینالمللی بر جذب باکیفیتترین نخبگان بینالمللی استوار است. بنا بر گزارش کمیته فرعی دائمی تحقیقات سنای آمریکا، دولت چین بدلیل بررسیهای موشکافانه آمریکا نسبت به برنامههای جذب نخبگان چین، بسیاری از منابع آنلاین خود را در حوزه جذب و بکارگیری نخبگان حذف کرده و به مؤسسات چینی نیز دستورالعملهایی داده با بررسیهای آمریکا در این حوزه مقابله کنند. طبق ارزیابیهای پلیس فدرال آمریکا (اف بی آی) در سال 2015، دولت چین متعهد شده است تا 15 درصد از تولید ناخالص داخلی خود یعنی چیزی در حدود 2 تریلیون دلار را برای توسعه و آموزش منابع انسانی اختصاص دهد.
سیاست چین بلحاظ جذب نخبگان چینی در گزارش ذیل که در بولتن تحلیل ها و رویدادهای دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه در شهریور ماه 1399 درج گردیده مورد بررسی قرار گرفته است .
دولت چین میکوشد برای ایجاد قدرت ملی به جای تلاش صرف در جهت جذب سرمایه از کشورهای خارجی از توانمندیها و استعدادهای ملت خود استفاده کند. به همین دلیل مقامات چین بر ترکیب استعداد انسانی و مهارتهای فنی تأکید دارند. حوادث مربوط به میدان "تیان آن من" در سال 1989 اگرچه دیدگاه منفی حزب کمونیست چین نسبت به جنبش دانشجویی و بویژه دانشجویان خارج از کشور را تشدید کرد و تلاش شد تا فضا برای بازگشت دانشجویان خارج از کشور به چین سنگین شود، اما عواملی سبب شدند تا چین در اواخر دهه 1990 و اوایل قرن بیست و یکم نیاز واقعی خود را به نخبگان برای پیشرفت درک کند. این عوامل عبارت بودند از:
ورود چین به سازمان تجارت جهانی،
افزایش فرصتهای سرمایهگذاری خارجی و بخش خصوصی،
افزایش استخدامها،
سرعت گرفتن رشد اقتصادی
و توسعه فناوری در چین.
سیر تحول سیاست بازگشت نخبگان در ادوار مختلف
دوره اول - دنگ شیائوپینگ: دولت چین از زمان آغاز اصلاحات اقتصادی در سال 1979تلاش نمود تا نخبگان بینالمللی را به کشور بازگرداند. دنگ شیائوپینگ، اولین رهبر جمهوری خلق چین پس از مائو، در سال 1983 در سخنرانی خود بحث پیرامون لزوم وارد کردن استعدادها و نخبگان خارجی و گسترش حوزه «سیاست درهای باز» را مطرح کرد و اجرای سیاستهای جذب نخبگان بینالمللی را ضروری دانست. وی همچنین از دانشجویان چینی خارج از کشور خواست تا برای کمک به سرزمین مادری بازگردند و طبق گزارشها در سال 1991 سعی در بهبود اوضاع و احوال بازگشت کنندگان چینی به کشور داشت.
دوره دوم – جیانگ زمین: پایه و اساس سیاستگذاری جذب نخبگان چین در قرن بیستویکم بر اساس پنج پیشنهاد جیانگ زمین، رئیس جمهور چین، در سال 2001 گذاشته شد. این پنج پیشنهاد عبارت بودند از:
1) ایجاد بستر ملی آموزش و پیشرفت نخبگان متخصص در درون سازمانهای داخلی چین برای برعهده گرفتن نقشهای مهمتر؛
2) ترویج جامعهای که یادگیری برای آن اولویت است؛
3) گسترش پوشش عمومی اینترنت؛
4) تشویق نخبگان و جوانان برای توسعه مهارتهای نوآورانه
5) افزایش ارتباطات و همکاریهای بینمنطقهای.
دوره سوم – هو جین تائو: هو جین تائو، رئیس جمهور و زنگ چینگ هونگ، معاون رئیس جمهور وقت چین ، در سال 2003 با ارائه سخنرانیهایی که از آن بعنوان «سه گفتگو» نام برده میشود بر نقش غیرقابل جایگزین، تاریخی و برجسته مهاجرین بازگشته به چین تأکید کردند. در این سخنرانیها عنوان شد که اگرچه تأمین مالی و بهبود شرایط کار برای ترغیب نخبگان جهت بازگشت به چین ضرورت دارد، اما مهمترین وظیفه دولت ارزش قائل شدن برای استعدادهای انسانی است بنحوی که فرد نخبه بازگشت کننده متوجه شود که دولت برای توانمندیها و مهارتهای او ارزش قائل است.
دوره چهارم – شی جین پینگ: جمهوری خلق چین بدنبال آن است تا در سال 2050 رهبری جهان در حوزه «علم و فناوری» را بدست آورد و به همین دلیل این کشور از سال 2006 از حوزه علم و فناوری بعنوان هدف اصلی راهبردی ملی خود نام برده است. علاوه بر این، چین تلاش میکند تا در راستای هدف شی جین پینگ تحت عنوان «توانمند سازی ملی» با دستیابی به فناوریهای مهم و پیشرفته، قدرت ملی خود را ارتقا بخشد. به همین دلیل، شی جین پینگ مکرراً از نخبگان بعنوان اولین منبع جهت حرکت چین به سمت «نوآوری مستقل» نام برده است. وی در سال 2016 با اعلام سیاست «همجوشی نظامی– غیرنظامی» بعنوان یک راهبرد ملی تلاش کرده است تا با استفاده از استعدادها و منابع مالی جهت توسعه فناوریها، انجام تحقیقات و جذب نخبگانی که میتوانند بخشهای نظامی و غیرنظامی را تقویت کنند، گام بردارد.
اصلیترین برنامهها و سیاستهای جذب نخبگان چین
1) پروژه Spring Light: اداره روابط خارجی وزارت آموزش چین در سال 1996 تلاش کرد تحت عنوان این پروژه و تأمین هزینههای سفر و اقامت نخبگان خارج از کشور، این افراد بتوانند اقامت کوتاهمدت و هدفمندی را در چین داشته باشند. نخبگان نیز از این فرصت برای اطمینان حاصل کردن از شرایط بازگشت خود به چین استفاده کردند. شخص رئیس جمهور پیشین چین جیانگ زمین نیز مشوق و حامی این برنامه بود. دولت چین از این فرصت مناسب استفاده کرد تا نشان دهد چین تا چه اندازه تغییر کرده است.
2) برنامه «985»: بسترسازی در حوزه آکادمیک و دانشگاهی در راستای بازگشت نخبگان به داخل چین از موضوعات بسیار مهم بود. در سال 1998 و با دستور رئیس جمهور جیانگ زمین و ذیل برنامه «985»، سرمایهگذاریهای دولت در بخش دانشگاهی و تحصیلات تکمیلی بشدت افزایش یافت. دولت در قبال این سرمایهگذاریها از دانشگاهها خواست تا نخبگان چینی را جذب کنند. بدین منظور دولت چین میلیونها یوآن را به دانشگاههای برجسته چین اختصاص داد.
3) توجه بیشتر به ساختارهای اقتصاد خصوصی: کنگره ملی خلق در سال 1999 بخش خصوصی را بعنوان بخشی از اقتصاد ملی اعلام کرد و آن را تنها مکملی صرف برای بخش تحت هدایت دولت قلمداد نکرد. همین امر سبب شد بسیاری از چینیهای خارج از کشور که مایل نبودند در بخشهای دولتی فعالیت کنند، بتوانند شرکتها و مؤسسات خود را تأسیس کنند بدون آنکه نگرانی در باب تعطیلی مراکز خود از سوی دولت داشته باشند.
4) ارائه پشتیبانی و مشوقهای مختلف برای افراد بازگشت کننده: سفارتخانهها و کنسولگریهای چین در خارج از کشور از طریق دفاتر آموزشی خود وزارت آموزش را یاری کردند. دولت چین نیز برای تسهیل در موارد بالا، اقدام به تأسیس مراکز فناوری پیشرفته (های تک) و پارکهای علم و فناوری نمود. از دیگر تسهیلات میتوان به فراهم کردن فضای اداری ارزان، معافیت مالیاتی و وامهای بدون بهره برای نخبگان بازگشت کننده اشاره کرد.
5) «برنامه هزار استعداد»: مهمترین برنامه جذب نخبگان کشور چین در سال 2008 با مدیریت حزب کمونیست چین کار خود را آغاز کرد. برنامه هزار استعداد در درجه اول آن دسته از شهروندان چینی را که در دورهها و برنامههای ممتاز در خارج از کشور تحصیل کردهاند و بعنوان کارآفرین و محقق موفق بودهاند، هدف قرار میدهد. در ذیل این برنامه به تعداد معدودی از نخبگان عناوینی در قالب «استاد برجسته» و «استاد جوان» اعطا میشود و برای این نخبگان امتیازات ویژه ویزایی و پرداخت حقوق بالا صورت میگیرد.
طی یک دهه از زمان ایجاد این طرح و بر اساس گزارشها تا سال 2017، بیش از 7000 نفر جذب برنامه هزار استعداد شدهاند. این برنامه به حدی اهمیت داشته و موفق بوده که آمریکا در نوامبر 2019 این پروژه عظیم چین را تهدیدی برای امنیت ملی خود قلمداد کرده است. در گزارشی که از سوی کمیته فرعی دائمی تحقیقات سنای آمریکا تهیه شده است، ادعا شدکه اعضای برنامه هزار استعداد با استفاده از کمکهای مالی که از آمریکا و چین دریافت میکنند، در کشور چین «آزمایشگاههای سایه» ایجاد میکنند تا پروژههای خود در آمریکا را بطور همزمان در چین نیز ادامه دهند و بدین صورت با سرقت دانش و فناوری به منافع چین کمک کنند.
مهمترین ساختارها در راستای جذب نخبگان چینی
1) کمیسیون آموزش وابسته به وزارت آموزش چین در سال 1989 مراکز خدمات تحصیلات خارج از کشور را در 27 استان و شهر چین دایر کرد تا از این طریق چینیهای بازگشت کننده به کشور بتوانند شغل پیدا کنند. دپارتمان امور سرمایهگذاری در این مراکز، روند سرمایهگذاری و انتقال تکنولوژی از سوی دیاسپورا را تسهیل میکردند. دولت همچنین شهرها را تشویق میکرد تا مدارسی را برای فرزندان افراد بازگشت کننده به چین ایجاد کنند تا آن دسته از فرزندانی که مهارتهای زبان چینی ضعیفی دارند آماده رقابت با همسالان خود باشند که والدین آنها تاکنون چین را ترک نکردهاند.
2) بخشنامه پنج وزارتخانه: دولت چین در 14 ماه می 2001 بر اساس سندی که با همکاری چند وزارتخانه این کشور تنظیم شد، تلاش کرد تا موضع منعطفی نسبت به چینیها مقیم خارج از کشور اتخاذ کند. در این بخشنامه تلاش شده است تا چینیهای خارج از کشور یا همان دیاسپورا برای حرکت جهت پیشرفت چین تشویق شوند. این اقدام بدان معناست که چینیهایی که تمایلی به بازگشت به کشور ندارند نیز بتوانند سهمی در پیشرفت و خدمت به کشور خود داشته باشند. وزارتخانههایی که با همکاری آنها این سند منتشر شد عبارتند از: وزارت کارکنان سابق که اکنون تحت عنوان وزارت منابع انسانی و تأمین اجتماعی فعالیت میکند، وزارت آموزش، وزارت علم و فناوری، وزارت امنیت عمومی و وزارت دارایی.
3) کارمندان ویژه امور دیاسپورا: دولت چین بخشی تحت عنوان اداره آموزش را در سفارتخانهها و کنسولگریهای خود مسئول سازماندهی پژوهشگران و دانشمندان چینی مقیم خارج از کشور در سازمانهای مختلف کرد. کشورهایی نیز برای این امر انتخاب شدند که بیشترین تجمع دانشجویان در آنهاست. بطور مثال، کارشناس بخش امور علمی تلاش میکند پژوهشگران چینی خارج از کشور را برای شرکت در برنامهها و سمینارهای علمی- پژوهشی در چین سازماندهی کند.
4) تأسیس اداره امور تحصیلات خارج از کشور و بازگشت کنندهها در سال 2002. این اداره به منظور یکپارچهسازی هزینهها و اقدامات جهت جذب بازگشتکنندهها ایجاد شد و سپس بسرعت شروع به تشویق برخی دانشمندان بخصوص برای بازگشت و خدمت به کشور کرد.
5) حزب کمونیست چین: دپارتمان سازمان کمیته مرکزی این حزب مسئولیت مدیریت منابع انسانی در حزب کمونیست چین را بر عهده دارد. این سازمان نقش اصلی را در مدیریت و پیشبرد مهمترین برنامه جذب و سازماندهی نخبگان تحت عنوان برنامه «هزار استعداد» ایفا میکند.
برنامهها و سیاستهای نخبگانی چین
پژوهش مفصل انجام شده در «دانشگاه ملی سئول کره جنوبی» پیرامون موضوع بازگشت نخبگان چینی مقیم خارج نشان میدهد که سیاستهای ملی اتخاذ شده از سوی چین در حوزه دیاسپورا بدلیل مبهم بودن اهداف و فقدان جامعنگری در رابطه با مشوقها تأثیرات محدودی در بازگشت طولانی مدت مهاجرین داشته است. کوتاه مدت بودن برنامهها باعث میشود که تأثیرات آنها نیز بالتبع محدود باشد. در سطح ملی همچنان سیاستها برای افراد واجد شرایط جهت بازگشت به چین محدود کننده است. از جمله مسائلی که همچنان افراد بازگشت کننده به چین با آن دست و پنجه نرم میکنند مواردی نظیر رفتار نامناسب با بازگشتکنندهها، فقدان حمایتهای لازم برای همسران و فرزندان و همچنین اهمیت داشتن تعداد افراد بازگشتکننده بدون توجه کافی به میزان کیفیت و بازده کاری آنها میباشد. علاوه بر این، پژوهش دیگری از سوی «اندیشکده چین و جهانیسازی» مستقر در پکن در رابطه با عملکرد چین پیرامون جذب نخبگان چینی مقیم خارج صورت گرفته است که بیان میدارد: «چین در مقایسه با دیگر کشورها در اتخاذ مکانیسمها و برنامههای جذب نخبگانی همچنان در ابتدای راه قرار داشته و گامهای آغازین را برمیدارد».
درسهایی از برنامهها و سیاستهای جذب نخبگانی چین
1) موضوع جذب نخبگان برای پیشرفت کشور چین از سطح رهبران این کشور با جدیت شروع شد و شخصیتهای برجسته سیاسی چین بطور علنی از اهمیت جذب نخبگان برای پیشرفت کشور سخن گفتند. این بدان معناست که نخبگان خارج از کشور از دغدغههای اصلی رهبران کشور چین و از موضوعات کلان این کشور بودهاند.
2) جمهوری خلق چین در حقیقت زمانی نیاز واقعی خود به نخبگان خارج از کشور را درک کرد که وارد فضای رقابت بینالمللی در حوزه اقتصاد و فناوری شد. چین برای پاسخگویی به این شرایط جدید سیاست اصلی «تکیه بر توان داخلی» را انتخاب کرد. این یعنی اولویت قائلشدن چین به توانمندیها و استعدادهای ملت خود (چه در داخل و چه در خارج) به جای تمرکز صرف بر جذب سرمایهگذاری خارجی.
3) با وجود فضای بسته سیاسی و تک حزبی بودن چین، این کشور به این نتیجه رسیده که پیشرفت بدون بهرهگیری از ظرفیت نخبگان امری دشوار است و به همین دلیل تلاش کرد تا پیشرفت اقتصاد خود را از مسائل ایدئولوژیک جدا کند. بدین شکل اقتصاد در خدمت ارتقا و افزایش سطح محبوبیت نظام سیاسی حاکم بر چین قرار گرفت.
4) تامین امنیت سرمایهگذاری و توجه به بخش خصوصی جزو لاینفک بسترسازی برای استفاده از ظرفیت نخبگان خارج از کشور است؛ چون به مانند مورد مطالعاتی چین، نخبگان و متخصصینی وجود دارند که حاضر نیستند در بخشها و حوزههای دولتی فعالیت کنند. چین با برسمیت شناختن ساختار اقتصاد خصوصی امکان فعالیت شرکتهای خصوصی را فراهم آورد و خود به تأمین امنیت سرمایهگذاری مبادرت ورزید. در واقع، جریان و چشمانداز صنعت، اقتصاد و فناوری باید رو به جلو و امیدوارکننده باشد تا نخبگان ترغیب شوند به کشور بازگردند.
5) تخصیص بودجه ویژه (حدود 2 تریلیون دلار) برای ارتقای سطح دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی همراه با پاسخگو کردن این بخشها در رابطه با جذب نخبگان از خارج از کشور. حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان، فناوریهای پیشرفته و تأسیس پارکهای علم و فناوری خود از مهمترین بسترها و مشوقها برای ترغیب نخبگان خارج از کشور جهت ادامه فعالیت در سرزمین مادری خود هستند.
6) نکته ارزشمندی که در دوران هو جین تائو و طی سخنرانیهای « سه گفتگو» میتواند شایان توجه باشد، موضوع «ارزش قائل شدن دولت برای استعدادهای انسانی است بنحوی که فرد نخبه بازگشت کننده متوجه شود که دولت برای توانمندیها و مهارتهای او ارزش قائل است». به نظر وی، پس از بوجود آمدن احساس نیاز به استفاده از ظرفیت نخبگان برای پیشرفت کشور، مهمتر از مشوقهای مالی و رفاهی اختصاص داده شده، ارزش قائل شدن و توجهی است که دولت به فرد نخبه و موضوع نخبگان میکند.