دامپروری فراسرزمینی در کشور ماداگاسکار
سرزمین ماداگاسکار که به دلیل داشتن طبیعتی بکر و وحشی و بارشهای موسمی فراوان و آب و هوای متعدد فرصت بسیار خوبی برای پرورش انواع دام و انجام دامپروری فراسرزمینی فراهم نموده است.دامپروری در ماداگاسکار 75% خانوادههای روستایی را پوشش می دهد و این حکایت از اهمیت آن در اقتصاد کشور دارد. بطوریکه این کشور میتواند بعنوان بهشت انجام دامپروری "فراسرزمینی" برای سایر کشورها مطرح باشد. این بخش پس از برنج بعنوان دومین منبع اشتغال برای کشاورزان و روستائیان محسوب میشود. ولی از سالهای پیش دامپروری در ماداگاسکار تحت عوامل مختلف دچار مشکلات مالی، غذایی، بهداشتی و ساختاری شده که اثرات منفی و مخربی بر آن داشته است.
سرزمین ماداگاسکار که به دلیل داشتن طبیعتی بکر و وحشی و بارشهای موسمی فراوان و آب و هوای متعدد فرصت بسیار خوبی برای پرورش انواع دام و انجام دامپروری فراسرزمینی فراهم نموده است. محیط زیست این کشور با جانوران و گیاهان منحصر به فرد خود از تمام نقاط دنیا متمایز است. با آنچه که گفته شد میتوان گفت ماداگاسکار یک سرزمین عجیب است و بجز نداشتن بارش برف، از همه نظر شبیه به کشورمان است. مراتع وسیع و علفزارهای پهناور و سرسبز ماداگاسکار فعلاً پذیرای گلههای اندک دام است و بهشت بسیار مستعدی برای پرورش هرگونه دام خصوصا گاو، شتر، بز و گوسفند را فراهم نموده است. آب و هوای متنوع، پوشش مناسب خاک، وجود دشتهای سرسبز و کوهستانهای پوشیده از علف با درههای پر از چشمه محیطی را فراهم کرده است که پرورش هر نوع دامی را ولو به صورت سنتی و طبیعی با بهره مندی از علف های خودرو مهیا نموده است. آنچه جای تأسف دارد اینکه هم اکنون علف های بسیار بلند و پر ویتامین این مراتع خشک شده بجای تشکیل منبع علوفه دام، محیط مستعدی را برای هرگونه آتش سوزی و خسارت به طبعیت فراهم نموده است.
دامپروری در ماداگاسکار اقتصاد 75% خانوادههای روستایی را پوشش می دهد و این حکایت از اهمیت آن در اقتصاد کشور دارد. این بخش پس از برنج بعنوان دومین منبع اشتغال برای کشاورزان و روستائیان محسوب میشود. ولی این بخش از سالهای پیش تحت عوامل مختلف دچار مشکلات مالی، غذایی، بهداشتی و ساختاری شده که اثرات منفی و مخرب بر آن داشته است. برای مثال بیماریهای ویژه دامی دوره ای همانند طاعون خوکی (در سالهای 2001-1999) نیمی از دامهای این کشور را از بین برد. البته خارج از بیماریهایی که دامها دچار آن میشوند، آفت دیگری به نام Dahalos (سارقان گاو) وجود دارد که همواه درگیریهای خونینی بر سر سرقت گاو میان آنها و روستائیان و حتی نیروهای انتظامی را در پی داشته است. به همین خاطر میتوان گفت تعداد دام از سالی به سال دیگر میتواند بسیار متفاوت باشد.
پرورش گاو عموماً در جنوب و غرب کشور خصوصاً در استانهای تولیار و ماژونگا که 60% دامها را در اختیار دارد متمرکز شده است. مهمترین دام در ماداگاسکار گاوی از نژاد Zébu است که شباهت نزدیکی با نژاد سیستانی و تالشی در کشورمان دارد. این نوع گاو دارای گوشت بسیار خوبی است و طرفدارانی در داخل و خارج کشور دارد. اخیر یک کارگردان معروف سوئیسی مستند بسیار زیبایی در خصوص این گاو تولید نمود. البته گاو زبو از جنبههایی برای مردم مادگاسکار بسیار نمادین و مقدس است:
- فرهنگی: در مراسم و آئینهای سنتی (ازدواج، فوت و...) مورد استفاده است.
- اجتماعی: نشانه ثروت و طبقه اجتماعی مالک آن محسوب میشود.
- اقتصادی: وسیله تولید اقتصادی است. در این چارچوب از گاو برای حمل بار و گاری،[1] شخم زدن و خصوصاً سفت کردن شالیزارها استفاده میشود.
- استفاده طبیعی و معمولی از گاوها که همانا استفاده از گوشت و شیر آن است هم از اهداف دامداری و دامپروی است که استفاده از شیر آن در رتبه دوم قرار دارد.
با اطلاعات میدانی که از ماداگاسکار به دست آمده است، میتوان گفت که این کشور میتواند بعنوان بهشت انجام دامپروری "فراسرزمینی" برای سایر کشورها مطرح باشد. در واقع میتوان گفت این کشور همه عناصر مورد نیاز برای تبدیل به این جایگاه را یکجا دارد. شرایط مناسب آب و هوایی، پوشش گیاهی مناسب، تنوع خاکی، تنوع پستی و بلندی و وجود دشتهای وسیع و کوهستانهای سرسبز و اختلافات دما و بارشهای فصلی و گوناگونی فصل های کشت در مناطق مختلف کشور ظرفیت بی مثالی را عرضه نموده است.
اما با وجود این استعدادهای خدادادی، موضوع دامپروری در این سرزمین حتی در قابلیت طبیعی خود ظاهر نشده است. البته این موضوع دلایل و علل زیادی دارد که به برخی از آنها اشاره میشود: مردم ماداگاسکار مردمی خاص و ویژه هستند، تفکرات خاصی دارند، تعبیر آنها از زندگی با دیگر ملل دنیا بسیار متفاوت است. مردمی آرام، قانع، بعضاً تنبل و بی خیال نسبت به خود و آینده هستند. برای مثال بخش عظیمی از مردم (غیر مسلمان) که 80% جمعیت را تشکیل می دهد از گوشت گوسفند و بز استفاده نمیکنند. دلایل این کار هم خیلی روشن نیست. برخی دلایل آن را بهداشتی، برخی دیگر سنتی و آئینی و برخی دیگر ارثی می دانند. قشر مهمی از مسیحیان اذعان میدارند به این دامها همان احساسی را داریم که مسلمانان به خوک دارند و لذا در خوردن گوشت آن احساس تنفر داشته یا حداقل لذت بخش نمی دانند. البته این موضوع در خوردن گوشت گاو صادق نیست و همه ادیان به تناسب نیاز و علاقه خود از گوشت گاو تناول میکنند.
به همین خاطر علیرغم وجود زمینههای بسیار مناسب پرورش گوسفند و بز خیلی مرسوم نیست. به عبارتی در سرزمینی که امکان پرورش میلیونها بز و گوسفند به صورت رایگان و طبیعی در مراتع این کشور وجود دارد جمعیت گوسفند و بز این کشور به سختی به 3 میلیون راس تجاوز میکند. در یک مقایسه سطحی میتوان گفت که قیمت یک گوسفند در پایتخت هم اکنون معادل 5 عدد مرغ است.
با این نگرش به دام های حلال در این کشور، طبیعتا گرایش مردم به سوی پرورش دام هم خیلی شدید نیست، بطوری که علیرغم وجود امکانات خدادادی و طبیعی هم اکنون تعداد دامهای موجود به 12 میلیون رأس نمی رسد. در صورتی که اگر اهتمام مردم به پرورش دام و دامپروری وجود داشت، شاید ماداگاسکار یکی از بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده گوشت دنیا محسوب میشد. اما خیلی جالب است که بدانیم همسایگان ماداگاسکار که همچون این کشور همگی جزیره ای هستند (موریس، کومور، سیشل و رئونیون) نیز همگی وارد کننده گوشت و دام زنده از برزیل، استرالیا، نیوزیلند، آفریقای جنوبی و تانزانیا هستند. تا سال گذشته ماداگاسکار به برخی کشورهای منطقه و حتی جمهوری اسلامی (در یک نوبت به واسطه بحران گوشتی سال 98) و چین دام زنده نیز صادر میکرد که به دلیل خرید بی رویه چینیها و تخیله دام زنده کشور و صادهر به چین دولت ماداگاسکار را مجبور کرد در ژانویه 2019 صادرات گاو را به خارج ممنوع کند. البته ذکر این نکته ضروری است که مصرف گوشت در سبد غذایی مردم ماداگاسکار مردم جایگاه مهمی ندارد و مردم بیشتر ماهی، طیور، سبزیجات، صیفی جات و ماکارونی می خورند.
پرورش دام در ماداگاسکار هم اکنون به صورت سنتی و با روش های ابتدایی صورت میگیرد. جالب اینجاست که تا کنون جامعه خارجیان مقیم (هندی، اروپایی، اندونزی، چینی، آفریقایی و...) هیچکدام به موضوع پرورش دام و طیور و حتی کشاورزی وارد نشده و این زمینه کاملاً بکر است. البته این وضعیت همچنان به این صورت ادامه پیدا نخواهد کرد و این ظرفیت همچنان برای علاقمندان در سراسر دنیا ناشناخته نخواهد ماند . چینیها تقریباً نفوذ بسیار قوی در ماداگاسکار دارند و 5% جمعیت این کشور را تشکیل می دهند. آنها با اهداف دراز مدت، بدنبال منابع اولیه همچون کشاورزی، دامپروری، شیلات و معادن این کشور میباشند .
همچنین کشت انواع غلات و حبوبات در این کشور برای تولید خوراک دام و طیور زمینه مناسبی در سراسر کشور برای پرورش سنتی، صنعتی و نیمه صنعتی هرگونه دام و طیور جهت مصرف داخلی و صادارت به صورت گوشت و یا زنده فراهم نموده است.
فرآوری شیر و تولید فرآوردههای لبنی، تولید علوفه و خوراک دام با توجه به وجود مانیوک و ذرت هم فرصت خوبی در این کشور دایر نموده است. در این کشور همچنین ظرفیت بسیار خوبی برای پرورش شتر وجود دارد ولی بجز یک نفر شتری که سرهنگ قذافی به باغ وحش پایتخت اهدا نموده هیچ شتر دیگری در کشور یافت میشود. بخش قابل توجهی از مردم ماداگاسکار هم که مسیحی هستند برای خود خوک را به صورت سنتی و صنعتی پرورش می دهند. این موضوع امکان صادرات گوسفند به صورت زنده و گوشت آن به سایر کشورها را باصرفه نموده است. طبعتاً قیمت آن در شهرهای داخلی به مراتب کمتر از این قیمت است. طبیعتاً دارو، واکسن دامی هم به دلیل وجود 20 میلیون دام دارای ظرفیت خوبی است.
بطور نمونه کشور امارات متحده عربی سال گذشته برای کشت فراسرزمینی وارد مذاکره با دولت ماداگاسکار شد و بالاخره موفق شد منطقه مهمی را در بخش شمال شرق این کشور برای تامین نیازهای غذایی خود به دست آورد.
کشور ماداگاسکار با مساحتی در حدود یک سوم مساحت جمهوری اسلامی ایران میتواند به دلایل فوق الذکر و قرابت جغرافیایی (حمل و نقل دریایی 10 روزه از بندر اصلی ماداگاسکار به بنادر حوزه خلیج فارس ) در مقایسه با دیگر قطب های صادر کننده گوشت مانند برزیل، استرالیا و نیوزیلند به مهمترین قطب تامین نیازهای گوشتی سایر کشورها تبدیل شود.