همه گیری کرونا، در حال برهم زدن برتری دلار در دنیا است
پس از سه سال از سوء استفاده رئیس جمهور دونالد ترامپ از موقعیت برتر آمریکا در سیستم پولی و مالی جهانی، پاسخ فاجعه آمیز دولت وی در قبال بیماری همه گیر کوید 19 باعث شده است تا اعتبار دلار و اعتقاد به این ارز، بیش از پیش جایگاه خود را در دنیا از دست دهد.
پس از سه سال از سوء استفاده رئیس جمهور دونالد ترامپ از موقعیت برتر آمریکا در سیستم پولی و مالی جهانی، پاسخ فاجعه آمیز دولت وی در قبال بیماری همه گیر کوید 19 باعث شده است تا اعتبار دلار و اعتقاد به این ارز، بیش از پیش جایگاه خود را در دنیا از دست دهد. اگر روزهای "امتیاز خارق العاده" آمریکا به پایان برسد، اطمینان به این ارز نیز بیشتر از گذشته، کاهش خواهد یافت.
با شروع بحران کوید 19، به نظر می رسد که آمریکا از یک بیماری جدی که روانشناسان آن را «اختلال هویت گسسته »( اختلال چند شخصیتی)[1] می نامند به شدت رنج میبرد؛ بعبارتی آمریکا، همزمان دو شخصیت متمایز را نشان می دهد. از یک سو، فدرال رزرو ایالات متحده آمریکا همانطور که در طول بحران مالی جهانی در سال 2008 عمل نمود، مسئولیت نقش رهبری در امور مالی بین المللی را بر عهده داشته است؛ فدرال رزرو در ماه مارس همان سال، بلافاصله یک شبکه از موافقتنامههای دوجانبه مبادله ارز با حدود 14 بانک مرکزی خارجی را ایجاد ( احیاء) کرد و ارائه تسهیلات بازپرداخت جدید برای دامنه وسیع تری از اقتدار پولی را ارائه نمود. این اقدام، تضمین کننده ارائه حجم زیادی از دلار آمریکا برای تأمین نیازهای جهانی و نقدینگیهای مورد نیاز بود. بدین ترتیب بانک مرکزی آمریکا، بار دیگر به آخرین وام دهنده جهان تبدیل شد.
اما از طرف دیگر، رئیس جمهور ایالات متحده دونالد ترامپ، به طور غیر مسئولانه ای این عقیده را رد کرده است که همکاریهای بین المللی برای مقابله با تأثیرات کووید 19 برای سلامت عمومی و فعالیت های اقتصادی لازم است. این امر به اصل "آمریکا اول" ترامپ بر میگردد، به این معنی که سایر دولتها باید در جای دیگر، به دنبال ظواهر رهبری باشند. هر وقت که فرصتی برای ترامپ فراهم میشد، وی اعلام میکرد که تنها و به شکلی انحصاری صرفا در چارچوب "منافع ملی" آمریکا عمل خواهد کرد و این دقیقا منطبق بر دیدگاه تنگ نظرانه ترامپ درباره دنیای معامله گر بود.
این نمایش هویت های متناقض، نشانه قدرت آمریکایی نیست و همچنین برای دلار آمریکا که مدتهاست ارز غالب در جهان بوده است، خوش یمن نخواهد بود چرا که هرچه بیشتر ایالات متحده این دو چهره متفاوت را جلوتر ببرد، احتمال سقوط از موقعیت دیرینه خود در صدر سیستم پولی و مالی بین المللی بیشتر خواهد بود. از این گذشته، سرمایه گذاران بین المللی و دولت های خارجی تا چه اندازه و تا چه زمانی میتوانند به پول یک شریک غیرقابل اعتماد فزاینده، اعتماد کنند؟
بی تردید، در این برهه، احتمال کمیبرای خارج کردن گسترده دلار {از گردونه معاملات جهانی}وجود دارد. آخرین اقدامات فدرال رزرو، پاسخی به افزایش تقاضا برای دلار (به جای محافظت در برابر فروش وحشت) بود. این اقدام فدرال رزرو نشان داد و قصد داشت این پیام را مخابره کند که در هر صورت، بحران کوید 19 بار دیگر بر نقش اساسی دلار به عنوان بهترین پناهگاه امن تأکید کرده است.
با این حال، قبل از شروع همه گیری، به طور فزاینده ای مشخص شد که سرمایه گذاران و بانک های مرکزی به دلیل رفتار غیرقابل پیش بینی دولت ترامپ و رویکرد سمی« ناسیونالیسم بیگانه ستیزانه» وی، به دنبال گزینههای جایگزین برای "استاندارد دلار غیر دوستانه" هستند. در سراسر جهان، نسبت به استفاده غیرقانونی و غیر قابل تبعیض ترامپ از تحریم های مالی برای مجازات کشورهایی مانند ایران و هر کشور دیگری حتی متحدان آمریکا که با آن همکاری کند، ناراحتی و نارضایتی وجود داشته است. ترامپ با تبدیل نقش اصلی دلار در بلوک بندیهای بین المللی به یک «اسلحه»، از مدت ها است که دیگران را دعوت به واکنش نشان دادن، کرده است.
به ویژه، کشور چین از طرق مختلف از جمله بازکردن تدریجی اوراق قرضه داخلی (دومین کشور بزرگ جهان) به مبلغ 13 تریلیون دلار بر روی سرمایه گذاران نهادهای خارجی، بطور فزاینده ای در ترویج یوان به عنوان بدیل برای دلار عمل کرده است.
با دلار که در حال حاضر به آرامی در حال از دست دادن خون( حیات) خود است، این همه گیری کوید 19، به ناچار این زخم کهنه را حتی بیشتر از گذشته هم باز میکند. این به نوبه خود، تأثیرات گسترده ای بر روی نفوذ آمریکا در جهان و در نهایت، برای نظم بین المللی پس از جنگ{ جهانی دوم} به رهبری ایالات متحده آمریکا خواهد داشت.
سهم دلار در قدرت ایالات متحده آمریکا به خوبی قابل درک است. به عنوان صادرکننده ارز غالب جهان، ایالات متحده مدتهاست که از آنچه والری ژیسکاردستن[2] ، وزیر دارایی وقت فرانسه آنرا "یک امتیاز خارق العاده" نامیده است، لذت میبرد. مادامیکه که سایر کشورها تشنه دلار هستند، ایالات متحده آمریکا میتواند صرفاً با سرعت بخشیدن به فعالیت چاپخانههای خود، هر آنچه را برای قدرت سازی در سراسر جهان لازم دارد را، بدست آورد. این امر همچنین میتواند بطور مستقیم و بیشتر برای آمریکا اعمال نفوذ کند به شرط اینکه به گونه ای عمل شود که این اسکناس پشت سبز{ دلار} بتواند در دسترس دوستان و مخفی از دشمنان آمریکا باشد.
اما اکنون، رفتار هوسبازانه ترامپ و دنبال کردن رویکرد انزواطلبی وی، قدرت ژئوپلیتیک آمریکا را به میزان قابل توجهی از بین خواهد برد و به محض مشاهده کاهش قدرت آمریکایی، دلار شروع به از دست دادن برخی از جذابیت های خود میکند و یک دور باطلی را به حرکت در می آورد: «دلار ضعیف تر، ایالات متحده ضعیف تری را ایجاد خواهد کرد که مجددا دلار ضعیف تری تولید میکند و قس علی هذا.»
عملا، پوند استرلینگ از الگوی مشابهی در قرن بیستم پیروی کرد. از دست دادن اعتبار بین المللی پول انگلیس، هم علت و هم متاثر از کاهش قدرت حرکت امپراتوری بریتانیای کبیر و تنزل از یک امپراتوری قدرتمند به یک جزیره دارای قدرت متوسط در سواحل قاره اروپا بود. دلار در برابر این نوع از انحطاط پیشرونده، مصون نیست.
افول ایالات متحده آمریکا و سقوط جایگاه دلار، یکی از ارکان اصلی نظم لیبرال پس از جنگ{ جهانی دوم} را از بین میبرد. برای بسیاری، این نظم، مترادف با تسلط ژئوپلیتیک ایالات متحده آمریکا بوده است. اما در غیاب رهبری ایالات متحده، الگوهای سیاسی رقیب که مشخصههای بارز آن، ترویج ناسیونالیسم، پوپولیسم و گرایشهای مختلف "دموکراسی غیرلیبرالی" هستند، در دسترس تر قرار خواهند گرفت. شخصیت دوگانه آمریکا بیش از هر چیز، بر خود آمریکاییها تأثیر میگذارد. مادامیکه بازگشت به فرمول سابق در واشنگتن دی سی صورت نگیرد، چشم انداز نظم متمرکز بر دلار ایجاد شده پس از جنگ جهانی دوم، تاریک به نظر می رسد.
[1] - Dissociative Identity Disorder
[2] - Valery agaiscard dEstain