انتخاب نماینده تجاری جدید امریکا در ارتباط با چین
نماینده جدید تجاری ایالاتمتحده امریکا کیست؟
در گزینههایی که جو بایدن، رئیسجمهور منتخب ایالاتمتحده امریکا روز پنجشنبه 20 آذر 99 برای تکمیل اعضای کابینه خود اعلام کرد خانم «کاترین تای» وکیل آسیاییتبار، به عنوان نماینده تجاری دولت او معرفی شد.
کاترین تای، با اصالت تایوانی-امریکایی و تسلط به زبان ماندارین چینی، آشنایی کامل با این حوزه دارد. او سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ در دفتر نماینده تجاری آمریکا به عنوان مشاور ارشد اجرای تجارت چین خدمت و به دادخواهی مناقشهها در زمینه شیوههای تجاری چین در قبال حقوق مالکیت معنوی و یارانههای صنعتی در سازمان تجارت جهانی کمک کرد. تای در حال حاضر مشاور عالی تجارت برای کمیته راهها و روشهای مجلس نمایندگان آمریکا است.
آنچه این وکیلِ تجاری را برجسته کرد نقش مهم و کلیدی او در مذاکرات تجاری دموکراتها در پیشبرد توافقنامه USMCA در دوره دونالد ترامپ بود توافقی که بجای پیمان نفتا بین امریکا و مکزیک و کانادا بسته شد.
در تأیید او جمعی از دموکراتهای مجلس نمایندگان در نامهای از جو بایدن خواسته بودند که این فرد را به عنوان نماینده تجاری کاخ سفید معرفی کند چرا که «او به طور خاص توانایی مذاکره و پیشبرد اولویتهای منافع امریکا را با طرفهای دوست و دشمن امریکا دارد». از او به عنوان کسی که میتواند مشکلات با چین را به خوبی مدیریت کند تا منافع امریکا هم موردنظر قرار بگیرد یاد شده است.[1]
در انتخاب کاترین تای به عنوان نماینده تجاری ایالاتمتحده امریکا، جو بایدن با نگاه به روابط با چین اعلام کرد که تای در دولت اوباما-بایدن یکی از مجریان اصلی علیه اقدامات ناعادلانه تجاری توسط چین بود که این مسئله در دولت بایدن-هریس هم یک اولویت کلیدی است.
نماینده جدید تجاری ایالاتمتحده همچنین درترمیم روابط تجاری با متحدان ایالاتمتحده، از جمله پرداخت تعرفهها برای کشورهای اروپایی و کانادا و از بین بردن شکاف با اتحادیه اروپا در مورد وضع مالیات دیجیتال به شرکتهای فناوری ایالاتمتحده، نقشی اساسی ایفا خواهد کرد.
آیا استراتژی امریکا در دوره جو بایدن با دونالد ترامپ متفاوت خواهد بود؟
اختلافات تجاری با چین و نگاه تهدیدآمیزی که در زمان دولت دونالد ترامپ با وضع تعرفههای سنگین بر واردات از چین، به جنگ تجاری تبدیل شد، درواقع نگاه غالب جریان اصلی دیپلماسی واشنگتن نسبت به پکن است که از دوره باراک اوباما آغاز شده و با اظهارات رسمی جو بایدن مشخص است که او نیز در مقابل «اقدامات سوءاستفادهگرایانه چین» موضعی سخت دارد و قصد حذف فوری تعرفه ۲۵ درصدی بر روی واردات ۲۵۰ میلیارد دلاری از چین را که توسط ترامپ وضع شده بود ندارد.
اما تفاوت موضع بایدن با ترامپ در نوع اقدامشان است که بایدن با یکجانبهگرایی ترامپ مخالف است و برخلاف رویکرد او و «رابرت لایت هایزر»[2] (نماینده فعلی تجاری امریکا) که طرفدار جنگ تجاری دوجانبه است، رئیسجمهور منتخب جدید نمیخواهد بدون بررسی کامل توافق تجاری اولیه که در ژانویه با چین امضا شد و مشورت با همپیمانان امریکا در مقابل این کشور اقدام کند.
بایدن بارها تأکید کرده است که سیاست «اول آمریکا» ی دونالد ترامپ را رها و تلاش خواهد کرد تا نقش رهبری ایالاتمتحده در جهان را که در دوره ترامپ و حتی سلف او یعنی باراک اوباما کمرنگ شده بود، احیا کند. او بر این باور است که سیاست «اول آمریکا» ی ترامپ در عمل، منجر به «آمریکای تنها» شده است. متحدان اروپایی آمریکا هم آرزو دارند با روی کار آمدن بایدن خطر زوال «نظم بینالمللی لیبرال» و همینطور یکجانبهگرایی کمرنگ شود.
مسئله قدرت گرفتن «چین» در سیاست خارجی جو بایدن نیز از دغدغههای اصلی است بهطوریکه در مقالهای که از بایدن در شماره مارس و آوریل نشریه فارن افرز منتشر شد و به نوعی دکترین سیاست خارجی او محسوب میشود، 13 بار از کلمه «چین» استفاده کرده و در جایجای این یادداشت، نگرانیاش را از قدرت گرفتن این کشور ابراز می نماید.
آیا قدرت جهانی چین، امریکا را پشت سر میگذارد؟
«پیمان تجاری اقیانوس آرام» یا «شراکت ترانس پاسیفیک»[3] (TPP) سنگ بنای تلاش اوباما برای تقویت نفوذ ایالاتمتحده در آسیا و امضاء پیمان اقتصادی با 11 کشور به استثنای چین بود. اولین اقدامیکه در زمان ترامپ صورت گرفت خروج امریکا از این پیمان بود. در مقابل این توافق، چین نیز با ابتکار «پیمان مشارکت اقتصادی جامع منطقهای»[4] (RCEP) که شامل 14 کشور به استثنای امریکا است «بزرگترین قرارداد تجارت آزاد در جهان» را به امضا رساند که تولید ناخالص داخلی آنها یکسوم کل جهان را تشکیل میدهد.
مقیاس و دامنه جاهطلبیهای روزافزونِ جهانی چین واقعیات ژئوپلیتیک هستند. اما بر خلاف کشمکشهای نظامی و گاهی موجودیتی با قطب دیگر و سابق جهان یعنی شوروی؛ رقابت چین و امریکا عمدتاً اقتصادی و فناورانه است و نیاز ایالاتمتحده برای مقابله با چالش چین درواقع نقطه اجماعی است برای کنار گذاشتن اختلافات داخلی و حزبی این کشور. درحالیکه مجلس سنایی با اکثریت جمهوری خواهان میتواند عرصه اقدام را بر بایدن تنگ کند اما تاریخ این کشور نشان داده است که ورود یک رقیب بیرونی، اغلب امریکا را به سوی بهتر شدن خود سوق داده است؛ چنانکه ساموئل هانتینگتون دههها پیش در فارن افرز نوشت، ایالاتمتحده دارای ظرفیت غیرمعمولی برای خوداصلاحی است و «افول باوران» هم به شکل کنایهآمیزی «نقشی اساسی در جلوگیری از همان چیزی دارند که خودشان در حال پیشگوییاش هستند.»
با توجه به میراث باقیمانده از دوره ترامپ که یک بیماری فراگیر، یک اقتصاد رو به افول، بدهیهای کلان، یک دموکراسی زخم برداشته و یک اعتبار جهانی رنگباخته است اما جو بایدن فرضیه افول و کمرنگ شدن نقش امریکا را در عرصه جهانی باور ندارد. بایدن 10 سال پیش و پس از بحران مالی جهانی گفت: «بسیاری بر روی افول ما قمار کردهاند؛ امری که باعث میشود من دیوانه شوم.»[5]
اتحاد با همپیمانان و در نتیجه کسب سهمیبیشتر از تولید ناخالص داخلی جهان و تأکید بایدن بر اینکه ایالاتمتحده امریکا به همراه متحدانش میبایست قوانین و مقررات تجارت بینالمللی را تدوین کند، برای او اهرمی قوی جهت مقابله با چین و گسترش ارزشهای آمریکایی فراهم میکند.
سابقاً معیارهای قدرت بر ویژگیهایی مانند جمعیت، مصرف انرژی و تولید فولاد یا سایر شاخصهای صنعتی متمرکز بود. اگرچه هنوز هم معمول است که ارزیابی قدرت از طریق اقدامات صریح مانند تولید ناخالص داخلی یا هزینههای نظامی انجام شود؛ اما همانطور کههال برندز در بلومبرگ نوشته است هرچند تولید ناخالص داخلی و سرمایهگذاری نظامی اهمیت بسیاری در سنجش میزان قدرت واقعی یک دولت دارند اما «شبکه متحدان»، «تابآوری» و «قدرت نرم» نیز مهم هستند. بر این اساس، حتی اگر رتبههای مطلوبیت جهانی آمریکا در دوران ریاستی جمهوری دونالد ترامپ به شدت سقوط کرده باشد، اما حمایت جهانی قویاش از دموکراسی و سیاستهای اقتصاد بازار آزاد در حفظ قدرت نرم امریکا در جهان همچنان باقی مانده است.[6]
البته این امری دائمی نیست و دولت امریکا با استفاده بیشازحد از تحریمهای مالی و ایجاد کردن موانع تجاری، بهویژه علیه متحدان، میتواند کشورها را ترغیب کند تا به دنبال راههایی برای کنار گذاشتن شبکههای تحت سلطه آمریکا باشند.
در برابر شوکهای بینالمللی که رخ میدهد کشورها آسیبپذیر میشوند. این شوکها میتوانند ناشی از بیثباتی مالی، تغییر اقلیم یا بیماریها باشند اما یکی از ملاکهای قدرت در دنیای امروز، «تابآوری» است که معیاری برای میزان بازگشت یک کشور است. با وجود نارضایتیها از مدیریت نه چندان مطلوب، ایالاتمتحده در فرآیند شیوع ویروس کرونا شکل بسیار قدرتمندی از «تابآوری» را نشان داد و بخش خصوصی مبتکر این کشور نیز، با هماهنگی دولت فدرال، با ساخت سریع واکسن، در پی بیرون راندن جهان از این کابوس است. با نگاهی واقعگرایانه و با توجه به حفظ مزیتهایی که امریکا از آنها بهرهمند است از جمله حفظ مرکزیت دلار در شبکههای مالی بینالمللی علیرغم چندین دهه تلاش برای جایگزینی آن، جمعیت جوان، برتری مالی، منابع فراوان، مرزهای صلحآمیز، ائتلافها و اتحادهای قدرتمند و یک اقتصاد نوآورانه و خلاق، اعتقاد به افول این کشور گمراهکننده خواهد بود و جهتگیری و سیاستهای اتخاذی در مقابل این قدرت را دچار اشتباه خواهد کرد.
در طرف مقابل این رویارویی یعنی چین، با وجود ادامه سختگیریهای ایالاتمتحده امریکا بر این کشور و حتی بخش خصوصی یعنی شرکتهای چینی که مورد اخیر آن خواست دولت امریکا از بازار بورس «نزدک» مبنی بر حذف سهام چهار شرکت چینی از شاخصهای خود بود، چیزی که آشکار است عدم تمایل چین به درگیری مستقیم با امریکا و حتی کسب جانشینی و ابرقدرتی در جهان است. امری که بارها هم از زبان دولتمردان این کشور خطاب به جامعه جهانی و امریکا گفته شده است.
در آخرین واکنش اظهارات «وانگ یی»، وزیر امور خارجه چین قابلتأمل است که همچنان از آمادگی پکن برای گفتوگو با آمریکا در مورد مسائل استراتژیک و بلندمدت گفت و خواست که کشورها مذاکرات را در سطوح مختلف تقویت کنند.
جمعبندی
اگر سنای آمریکا به کاترین تای رأی اعتماد بدهد، او نخستین زن رنگینپوست در تاریخ آمریکا خواهد بود که به سمت نماینده تجاری این کشور منصوب میشود. سمت او در کابینه جو بایدن، اجرای قوانین واردات ایالاتمتحده و شرایط تجارت با چین و سایر شرکای ایالاتمتحده خواهد بود.
با انتخاب کاترین تای، تیم بایدن تمایل خود به بازگشت به رویکرد تجارت چندجانبه را برای پیشبرد منافع تجاری ایالاتمتحده و همچنین مقابله با رشد اقتصادی چین را نشان میدهد.
تای جانشین سزار تجاری[7] فعلی، رابرت لایتهایزر خواهد شد که از دستاوردهای وی در دوران دولت ترامپ میتوان به سختگیریهای بیشتر در مذاکرات با پکن و وضع تعرفههایی به ارزش صدها میلیارد دلار برای کالاهای وارداتی از چین اشاره کرد.
در ماه آگوست، تای خواستار برخورد متفاوت تری از جنگ تعرفهای چندین سالهای که توسط لایتهایزر با چین صورت گرفته شد و استفاده از مالیات بر واردات را یک مانور دفاعی دانست. اگرچه تای ممکن است از سازوکارهای اجرای چندجانبه بیش از لایتهایزر طرفداری کند، اما ریاست او بر نمایندگی تجاری امریکا لزوماً نشاندهنده تغییر موضع سخت فعلی نسبت به چین نیست. وی گفته است که باید با قدرت و به صورت استراتژیک به چین پرداخت. به عقیده کارشناسان تفاوت رویکرد او با نماینده پیشین تجاری که بازتابی از خواست دولت بایدن است، نحوه استفاده وی از سیستم سازمان تجارت جهانی و همکاری با متحدان امریکا برای فشار بر چین برای تغییر رفتار آن است.
کاترین تای به عنوان رئیس سابق اجرای تجارت USTR در چین، تجربه همکاری در زمینه WTO علیه چین و همچنین همکاری با کشورهایی مانند اتحادیه اروپا و ژاپن را دارد و احتمالاً روش مشابهی را نیز دنبال خواهد کرد. البته تسلط تای به زبان ماندارین هم به نوبه خود بر سر میز مذاکره با چین احترامی متقابل را ایجاد خواهد کرد.
برخی از سناتورهای جمهوریخواه و دموکرات انتخاب او را کمکی به بازگشت عقلانیت به سیاست تجارت امریکا و احترام به متحدان این کشور در سراسر جهان دانستهاند. نظرات مثبت نمایندگان کنگره نسبت به انتخاب تای به این سمت، باعث اطمینان بیشتر جو بایدن از این انتخاب شد که دیدگاهی «متحدمحور» و مبتنی بر بازگشت به چندجانبه گرایی دارد؛ برخلاف دیدگاه ملیگرای «اول امریکا» ی دونالد ترامپ.
پی نوشت :
[1] https://in.reuters.com/article/usa-biden-trade/lawyer-katherine-tai-a-congress-favorite-for-biden-trade-czar
[2] Robert E. Lighthizer
[3] Trans-Pacific Partnership (TPP)
[4] The Regional Comprehensive Economic Partnership
[5] https://www.foreignaffairs.com/issue-packages/2020-12-08/can-america-recover
[6] https://www.bloomberg.com/opinion/articles/2020-12-10/china-s-global-power-tops-the-u-s-new-measures-say-no?srnd=opinion&sref=nmVx3tQ5
[7] Trade Czar