ابتکار پهنه ، راه BRI ، یک فرصت تاریخی
هیاتهای خارجی، نشاندهندۀ افزایش حمایت از بی.آر.آی، به ویژه در میان کشورهای در حال توسعه به امید بهبود رشد اقتصادی، رفاه، صلح و ثبات است.
- تاکنون 175 پروژه امضا و پروژههایی به ارزش بیش از 90 میلیارد دلار هم تکمیل شده است. قرار است پروژههایی به ارزش بیش از 1 تریلیون دلار اجرا شود.
- آمریکا مخالف بی.آر.آی است و کارزاری را برای تشویق سایرین به عدم مشارکت در آن راه انداخته زیرا معتقد است چین از بی.آر.آی برای اجرای دیپلماسی بدهی استفاده میکند.
- بیش از 90% بدهیهای کشورهای در حال توسعه به کشورها و موسسات غربی است نه به چین.
- بی.آر.آی، سیاست آمریکا برای ایجاد حلقهای از متحدان پیرامون چین برای جلوگیری از تسلط روزافزون آن بر اقیانوسهای هند و آرام را با شکست مواجه کرده است، زیرا هیچکدام از متحدین آسیایی آمریکا نمیتوانند با چین که بزرگترین شریک تجاریشان است، مقابله کنند. حتی هند، ژاپن و استرالیا هم حاضر به این کار نشدهاند. ژاپن حتی صندوق سرمایهگذاری مشترک در پروژههای بی.آر.آی را با چین راهانداز کرده است.
- کشورهای دیگری مثل انگلستان، فرانسه و آلمان، که به دلیل روابط نزدیک با آمریکا مجبور به انتقاد از بی.آر.آی هستند، سعی میکنند از تمام فرصتهای تجاری ناشی از توسعۀ اقتصادی چین و بی.آر.آی منتفع شوند.
- شرکتهای آمریکایی هم حاضر نیستند از منافع بی.آر.آی بینصیب بمانند. چین با اجرای سیاست بازتر کردن اقتصاد و بازار، وابستگی اقتصادی آمریکا به خود را افزایش خواهد داد.
- کریدور اقتصادی چین-پاکستان به عنوان یکی از پروژههای بی.آر.آی، فرصتی تاریخی برای توسعۀ اقتصادی پاکستان است. کارشکنیهای هند و آمریکا را باید مدیریت کرد. هند احتمالا بعد از انتخابات، میزان دشمنیاش با پاکستان را کاهش میدهد. آمریکا را هم میتوان با ارائه فرصتهای تجاری به شرکتهای آمریکایی مدیریت کرد.
شی جین پینگ، رئیسجمهور چین، در اواخر آوریل میزبان دومین نشست یک کمربند، یک راه در پکن بود، نشستی که با حضور نمایندگان 125 کشور و 40 سازمان بینالمللی فعال در ابتکار عمل یک کمربند، یک راه برگزار شد. بی.آر.آی پروژۀ کاملا جاهطلبانهای است که بر اساس افزایش ارتباطات منطقۀ اوراسیا با مناطق دور و نزدیک پیرامون آن در غرب و جنوب آسیا، آفریقا، اروپا و آمریکای لاتین از طریق زیرساختهای ارتباطی زمینی و دریایی و پروژههای سرمایهگذاری و تجارت مشترک تعریف شده است.
حضور 37 رئیس دولت، تعداد زیادی وزیر و 5 هزار هیات شرکتکننده در نشست، بیانگر حمایت روزافزون از این ابتکار عمل است. این میزان پذیرش عمومی نشاندهندۀ تمایل کشورهای در حال توسعه برای الگوبرداری از مدل توسعۀ اقتصادی چین میباشد. این موضوع بیانگر این است که بی.آر.آی مسیر فوقالعاده ارزشمندی را برای بهبود رشد اقتصادی، رفاه عمومی، صلح و ثبات کشورهای در حال توسعه فراهم کرده است.
بنا به گزارشهای خبری، 175 تفاهمنامۀ همکاری در قالب بی.آر.آی امضا شده و پروژههایی به ارزش بیش از 90 میلیارد دلار نیز به بهرهبرداری رسیده است. طبق برنامهریزیهای صورت گرفته، قرار است بیش از 1 تریلیون دلار پروژههای زیرساختی در قالب بی.آر.آی اجرا شود. این اعداد قطعا با سرمایهگذاری کشورهای دیگر و نیز سرمایهگذاران خصوصی در پروژههای ذیل بی.آر.آی به مراتب بیشتر خواهد شد. از سوی دیگر، حیطۀ پروژههای بی.آر.آی بسیار متنوعتر شده و همکاری در زمینههایی مانند اقتصاد دیجیتال، تجارت الکترونیک و شبکههای مطالعاتی و اتاقهای فکر مشترک را نیز در بر میگیرد.
آمریکا مخالفت خود با بی.آر.آی را به روشنی بیان کرده و کارزار سیاسی و رسانهای را برای تشویق کشورهای در حال توسعه و شرکای خود برای عدم مشارکت در این ابتکار عمل راه انداخته است. آمریکا و متحدان غربیاش چین را به استفاده از این ابتکار عمل برای اجرای دیپلماسی بدهی متهم کردهاند. در این راستا، داستانهای متعددی دربارۀ فساد گسترده در اجرای پروژهها و نیز پروژههای شکست خورده نقل میشود که عموما یا منبع معتبری ندارند یا توسط طرفهای ذینفع تکذیب شدهاند.
نصایح متعدد در خصوص مراقبت از نیافتادن در تلۀ بدهیهای چین در حالی بیان میشود که بیش از 90 درصد بدهی کشورهای در حال توسعه، به کشورها و موسسات مالی غربی است نه به چین. این میزان بدهی باعث میشود کشورهای در حال توسعه هر ساله بیش از 30 درصد از درآمد ارزی خود را که به سختی به دست میآورند، بابت بدهی به کشورهای غربی از اقتصادهای خود خارج کنند. این بدهیها عمدتا بابت اجرای پروژههای ناقص «کمکهای توسعهای» توسط کشورهای غربی به کشورهای در حال توسعه تحمیل شده است، کمکهایی که تاثیر چندانی بر توسعۀ کشور پذیرندۀ کمک نگذاشتهاند.
مخالف آمریکا با این ابتکار عمل، یک دلیل راهبردی دارد. این ابتکار عمل، سیاست آمریکا برای ایجاد حلقهای از متحدان خود در مناطق پیرامونی چین برای جلوگیری از تسلط روزافزون آن بر اقیانوسهای هند و آرام را با شکست مواجه کرده است. آمریکا هنوز اصرار دارد که بگوید در این کارزار شکست نخورده است.
هیچکدام از متحدین آسیایی آمریکا سرشان برای مقابله با چین درد نمیکند، زیرا این کشور بزرگترین شریک تجاریشان است. حتی هند هم اعلام کرده ارزش فراوانی برای تجارت با چین قائل است. ژاپن و استرالیا هم مشارکتشان در برنامهها و عملیاتهای نیروی دریایی آمریکا در دریای جنوبی چین را متوقف کردهاند. ژاپن حتی به دلیل رنجیدن از وضع تعرفه توسط آمریکا بر کالاهای ژاپنی، به عنوان «سرمایهگذار ثالث» به بی.آر.آی پیوسته است. در همین راستا، صندوق سرمایهگذاری چین-ژاپن برای سرمایهگذاری مشترک در پروژههای بی.آر.آی تاسیس شده است.
هفده کشور اروپای مرکزی گروهی را با چین برای ارتقای همکاریهای اقتصادی از جمله در پروژههای ارتباطی تشکیل دادهاند. ایتالیا اولین کشور گروه هفت بود که به طور رسمیبه بی.آر.آی پیوست. حتی کشورهای دیگری مثل انگلستان، فرانسه و آلمان، که به دلیل روابط نزدیک با آمریکا مجبور به انتقاد از بی.آر.آی هستند، سعی میکنند از تمام فرصتهای تجاری ناشی از توسعۀ اقتصادی چین و بی.آر.آی منتفع شوند.
حتی شرکتهای آمریکایی هم تمایلی به رعایت بایکوت رسمیبی.آر.آی ندارند. بیش از 150 هزار شرکت آمریکایی در داخل اقتصاد چین مشغول فعالیتند. تعداد انگشتشماری از آنها حاضرند از این بازار بزرگ خارج شوند. راهبرد چین برای بازتر کردن اقتصاد و بازارهای خود، وابستگی آمریکا به دومین اقتصاد بزرگ جهان را بیشتر و بیشتر میکند.
پاکستان میزبان یکی از مهمترین پروژههای بی.آر.آی است. عمران خان، یکی از هفت رئیس دولتی بود که برای سخنرانی در این نشست درخواست رسمی داده بود. او بی.آر.آی را «مدلی برای همکاری، شراکت، ارتباطات و پیشرفت مشترک» و «مسیری جدید و منحصر به فرد برای جهانیسازی» نامید. کریدور اقتصادی چین و پاکستان (موسوم به سیپک) به بستر اصلی ارتقاء روابط دو کشور با یکدیگر تبدیل شده است. از 1 تریلیون دلاری که چین برای اجرای پروژههای بی.آر.آی در نظر گرفته، 72 میلیارد دلار سهم سیپک است. از 90 میلیارد دلار پروژهای هم که تا کنون اجرا شده، 27 میلیارد دلار آن در پاکستان بوده است.
چین برای «شراکت راهبردی» خود با پاکستان ارزش ویژهای قائل است و به خوبی از نقش این روابط در تامین امنیت، ثبات و توسعۀ خود آگاه است. سطح اعتماد متقابل بین دو کشور بینظیر است. از سوی دیگر، این همکاری به پاکستان کمک میکند تا سطح بازدارندگی خود در مقابل تهدیدات هند را ارتقاء دهد و بتواند نقش خود در ثبات افغانستان بعد از خروج آمریکا از این کشور را به خوبی بازی کند. بدون شک اگر هند بتواند به درستی تصمیم بگیرد که مشکلاتش با پاکستان، چین و روسیه را حل و فصل کند، قطعا مزایای بیشتری به نسبت نزدیکی بیشتر به آمریکا به دست میآورد.
منافع موجود در تقویت روابط با چین، برای پاکستان بسیار جذابتر است. چین از توسعۀ زیرساختهای اقتصادی و صنعتیسازی پاکستان حمایت میکند. چین بازار بسیار خوبی برای افزایش صادرات پاکستان است. در نتیجه، پاکستان باید ضمن الگوبرداری از مسیر توسعۀ چین، از موفقیتها و شکستهای این کشور درس بگیرد. در این میان و با در نظر گرفتن واقعیات اقتصادی قرن 21، پاکستان باید مراقب باشد که به بهانۀ الگوبرداری از چین، راه رفتن خودش را یادش نرود. به بیان دیگر، پاکستان در همکاری با چین، نه تنها باید دنبال فناوریهای گذشته و حال بلکه از آن مهمتر باید به دنبال دستیابی به فناوریهای آیندۀ چین از قبیل راهآهن سریعالسیر، هوش مصنوعی، خودروهای برقی، انرژیهای دوستدار محیط زیست، تجارت الکترونیک و غیره باشد.
پاکستان باید خود را به خوبی سازماندهی کند. اسلام آباد باید مشخص کند که چه چیزی از چین میخواهد و بر این اساس، راهبردی را برای دستیابی به خواستههایش طراحی کند. چنین راهبردی باید در سطوح سیاستگذاری، عملیاتی و اجرایی با چین به خوبی هماهنگ شود. پاکستان باید بهترین متخصصان فنی و مدیریتی – چه از بخش خصوصی یا دولتی و چه از داخل یا خارج پاکستان- را برای پیشبرد همکاریها با چین به کار گیرد. راهاندازی یک سازمان مستقل برای پیشبرد بهتر سیپک برای دستیابی به نتایج بهتر، ضروری به نظر میرسد.
در فضایی که رقابت بین قدرتهای بزرگ رو به افزایش است، اسلام آباد باید راهبرد خود را به طور شفاف مشخص کند. در این راهبرد باید توجه داشت که دشمنی هند، عنصری ثابت است و شاید بعد از انتخابات داخلی آن کشور، به سطح «خصومت» یا در بهترین حالت به سطح «رقابت» کاهش یابد. راهبرد آمریکا در جنوب آسیا بر اساس تقویت «برتری منطقهای هند» طراحی شده است. با توجه به شواهد موجود، بعید به نظر میرسد بتوان با تفاهم یا بکارگیری ابزارهای دیپلماسی، هدف راهبردی آمریکا در منطقه را تغییر داد. تنها راهی که میتوان آمریکا را مجبور کرد با پاکستان منصفانه رفتار کند، این است که متوجه شود فرصتهای تجاری خوبی در پاکستان در انتظار شرکتهای آمریکایی است. برای این منظور، پاکستان به همکاری چین نیاز دارد.
بهترین انتخاب پاکستان این است که «خود را با تسمۀ فولادی به چین بچسباند»، همان گونه که سعیدالله خان دهلوای، وزیر امور خارجه پاکستان در 1962، پیشنهاد داده بود. اما اگر بخواهیم تجربیات تاریخیمان را نادیده بگیریم، شرایط غمانگیزی در انتظارمان خواهد بود.