معاونت دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران

۱۳۹۹/۱۲/۱۸- ۰۸:۰۰ - مشاهده: ۴۳۷

دو گانه فرصت و تهدید فرایند دیجیتال شدن و شبکه‌‌سازی برای منطقه خاورمیانه

شیوع ویروس کرونا و همزمانی آن با گسترش فضای دیجیتال و شبکه‏ ای شدن روابط، موجب تغییرات گسترده‏ ای در نظام بین‏ الملل بویژه منطقه خاورمیانه شده است. فرایند دیجیتال شدن و شبکه‌سازی در خاورمیانه از سویی می‏تواند، باعث جایگزینی نظام شبکه‌ای به‌جای نظام سنتی ملت- دولت شده و با افزایش تهدیدات امنیتی به شکل‌گیری فضای آشوب‌زده منجر گردد و از سوی دیگر این امکان را به دولت‌ها خواهد داد تا با بهره‌گیری هوشمندانه از فرصت‌های فضای مجازی، تهدیدات امنیتی را کاهش، روند افول قدرت سنتی خود را کُند یا متوقف نموده و ضمن کسب اقتدار، نظارت خود بر رفتارهای گوناگون شهروندان خویش را افزایش بدهند. هر کدام از این شرایط نتایجی را در این کشورها پیش آورده و می‎آورد که در مطلب پیش‌رو، برگرفته از ماهنامه رویدادها و تحلیل‌ها شماره 342 (ماهنامه مرکز مطالعات سیاسی و بین‌الملی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران) شماره 342(دی ماه 1399)، به آنها می‌پردازد.

این متن قصد پرداختن به این پرسش را دارد که شکل‌گیری و گسترش روزافزون فضای دیجیتالی شدن و جامعه شبکه‌ای، بویژه با توجه به پیامدهای پاندمی ویروس کرونا چه تحولاتی را در سطح روابط بین‌الملل در خاورمیانه ایجاد کرده است؟ دو فرضیه اساسی محور بحث و بررسی است:

  1. فرایند دیجیتال شدن و شبکه‌سازی در خاورمیانه، موجب جایگزینی نظام شبکه‌ای به‌جای نظام سنتی ملت- دولت شده و با افزایش تهدیدات امنیتی به شکل‌گیری فضای آشوب‌زده منجر گردد. (سناریوی اول).
  2. این امکان برای دولت‌ها فراهم خواهد شد که با بهره‌گیری هوشمندانه از فرصت‌های فضای مجازی، تهدیدات امنیتی را کاهش و روند افول قدرت سنتی خود را کند یا متوقف و به اقتدار هوشمند دست یافته و نظارت خود بر رفتارهای گوناگون شهروندان خویش را افزایش بدهند. (سناریوی دوم).

در سناریوی اول، ملت‌ها از سویی با استفاده از شبکه‌های اجتماعی و فضای دیجیتال و امکانات فضای مجازی کشورهای خاورمیانه بدنبال احقاق حقوق و مطالبات خود از دول کشورهای اقتدارگرای این منطقه هستند و از سوی دیگر، عده‎ای با استفاده از این فضای مجازی به اخلال و ایجاد بی نظمی در جامعه می‌پردازند؛ قدرت دولت- ملت‌های نظام‌های حاکم این منطقه رو به افول گذاشته و فضای مجازی منجر به آشوب برای این کشورها می‌شود. اما در سناریوی دوم برخی از دولت‌ها می‎توانند با تکیه بر فضای مجازی و توجه به آموزش، اتحاد اقلیت با اکثریت، دموکراسی و ... به اقناع مخاطبان و منتقدین بپردازند، آنگاه به تقویت قدرت نرم خود در داخل و خارج از کشور پرداخته که درنتیجه موجب کاهش تهدیدات و کند یا متوقف‌شدن روند افول قدرت و اقتدار سنتی آنها خواهد شد.

            اگر از جنبه تاریخی به موضوع نگاه کنیم، فناوری ارتباطات و اطلاعات، هم بعنوان عامل نجات و هم عامل تهدیدکننده تلقی شده‌اند. از لحاظ نظری، فناوری اطلاعات و ارتباطات، راه‌هایی رابرای محک زدن پژوهش‌ها و پردازش فرضیه‌ها و ایجاد الگو و مدل هموار کرده است:

  1. واقع‌گراها، نیازی نمی‌بینند که برای شناخت امنیت در دوران دیجیتال، در نظریه‌های خودشان تجدیدنظر کنند.
  2.  لیبرال‌ها هم با تأکید بر بازیگران جهانی، اگرچه بر امنیت در دوران دیجیتال می‌پردازند، ولی این مضمون را هنوز به طورکامل نپرورانده‌اند.
  3. در نظریه وابستگی متقابل اگر چه معتقدند در قالب جهانی‌شدن اقتصاد، می‌توان انقلاب اطلاعات و ارتباطات را هم شناخت، ولی بدلیل اینکه می‌گویند انقلاب اطلاعات و ارتباطات در فضای سیاسی و از قبل اشغال شده، جریان داشته، باعث نمی‌شود که بگونه‌ای جدید از سیاست تبدیل گردد که بتوان آنرا در ردیف سیاست وابستگی متقابل قرار داد.
  4. اما در مکتب برسازی (سازه‌انگاری)، نظریه امنیت در دوران دیجیتال و چالش‌ها و فرصت‌های آن بطور کامل بررسی شده است. در این مکتب، ضمن قائل بودن به واقعیت‌های اجتماعی هویت‌ها، منافع، هنجارها و نهادها در کنار واقعیت مادی (مانند رایانه‌ها)، میان آنها فرق می‌گذارد؛ حتی دررابطه با امنیت در دوران دیجیتال عمدتاً به این تأکید دارند که چگونه جنگ اطلاعات، مجموعه متعددی از مرزبندی‌ها بویژه مرزهای هویت را به چالش می‌کشاند. از این رو، در راستای اثبات فرضیه‌ها، موضوعات در دو بخش چالش‌ها و فرصت‌ها تحلیل‌ شده است.

الف) نتایج حاصل از بررسی و تحلیل فرضیه اول

ـ یکی از مؤلفه‌های اصلی در شکل‌گیری فضای آشوب و افول نظام ملت- دولت‌ها در خاورمیانه، ایجاد گروه در شبکه‌های اجتماعی و خودمختاری مطلق کاربران آنها است. افراد در فضای مجازی و شبکه‌ای اینترنت با اتصال به یکدیگر و خارج شدن از کنترل و نظارت دولت، فرصت انتشار آزاد دیدگاه‌ها، افکار، برداشت‌ها و تصاویر شخصی خود را بدست می‌آورند. مردمان منطقه خاورمیانه با استفاده از ظرفیت ارتباطات شبکه‌ای امکان اظهار نظر در مورد جریانات سیاسی و قدرت، فساد دولتی و اداری و مالی، طرح مطالبات اجتماعی را پیدا می‌کنند.

ـ نابرابری‌های اجتماعی حاصل از طبقاتی بودن حکومت‌ها در خاورمیانه، یکی دیگر از موضوعاتی است که نخبگان ناراضی این کشورها با استفاده از فناوری‌های جدید ارتباطی، در صفحات شبکه ‏های اجتماعی شخصی خود به اعتراض از وضع موجود می‌پردازند. آنها با محتوای ایجادشده در صفحات خود، مسائل و مشکلات جامعه را با دیگران در میان می‌گذارند. در این صورت یکی از چالش‌های موجود در افول قدرت نظام ملت- دولت‌های این منطقه، توسعه فناوری‌های ارتباطی و کاربرد آن توسط نخبگان ناراضی در کشورها است که درنتیجه، ائتلاف‌هایی در شبکه‌های اجتماعی علیه نابرابری‌های مدنی تشکیل می‌گردد که حمایت نظام‏ های بین ‏المللی را بدنبال دارد.

ـ در دنیای جدید، تهدیدهای اینترنتی مانند پولشویی، تروریسم مجازی، استثمار جنسی زنان، دزدی هویت، جاسوسی، خرابکاری، هک، پورنوگرافی، نفوذ در نظام‌های دولتی جزو جرائم و خلأهای قانونی هستند که درافول قدرت دولت‌ها و ایجاد فضای آشوب در این کشورها تأثیر بسزایی دارند.

ـ شکاف دیجیتال جغرافیایی و دموکراتیک موجود در کشورهای خاورمیانه از دیگر موضوعات مهم است. این شکاف، درباره افرادی است که از کل منابع دیجیتال، برای مشغول شدن، تجهیز و مشارکت در حیات اجتماعی استفاده می‌کنند. شکاف دموکراتیک، درباره افرادی است که می‌توانند یا نمی‌توانند از منابع و امکانات فراوان اینترنت در رژیم‌های اقتدارگرا، برای جلوگیری از سوءاستفاده دولت بهره برداری نمایند. شکاف وسیعی میان افراد حاکم و ثروتمند با افراد ضعیف وجود دارد؛ لذا نسبت سطح دسترسی یا عدم دسترسی مردم، نشانگر میزان قدرت یک کشور نسبت به کشورهای دیگر است.

ـ مسئله بسیار مهم دیگر، تروریسم مجازی (سایبر تروریسم) است. امروزه، تروریست‌های فضای مجازی به‌جای استفاده از بمب، موشک و ...، از نرم‌افزارهای رایانه‌ای مانند ویروس‌ها، کرم‌ها، تروجان‌ها، اسپم‌ها، ایمیل بمبینگ، هک برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کنند. مثلاً گروه‌های تروریستی مانند داعش و جبهه النصره در عراق و سوریه با ابزارهای مجازی در سراسر جهان عضوگیری نموده و یا حتی توانسته‌اند به نظام‌های تولید، ذخیره، انتقال و توزیع منابع انرژی نفت و گاز این دو کشور نفوذ کرده و از این طریق درآمدهای بسیاری کسب نمایند. فعالیت‌های تروریستی بویژه تروریسم مجازی بر افول قدرت دولت‌های مرکزی تأثیر می‌گذارد.

ـ موضوع دیگر، اصل بی‌حاکمیتی در فضای مجازی است. در این حوزه، حاکمیت دولت‌ها کم‌رنگ بوده، البته سطح کنترل آن در بین کشورها متفاوت می‌باشد؛ مثلاً: عربستان شدیدترین سانسور را اعمال می‌کند. ترکیه بر سایت‌های فحشا و توهین به آتاتورک کنترل دارد. در این رابطه، نیروهای چالشگر فضای مجازی از خلأهای قدرت در این فضا سوءاستفاده کرده و ارزش‌ها، منافع و قوانین حکومتی را نقض می‌کنند، درنتیجه، حاکمیتِ بیشتر حکومت‌ها نقض می‌شود. در این راستا، یکی دیگر از چالش‌های دولت‌ها، هزینه دولت‌ها در جنگ و جاسوسی فضای مجازی است. آنها برای مقابله بانفوذ‌پذیری مرزهای خود در فضای مجازی و جلوگیری از جاسوسی ابزارهای رایانه‌ای و گوشی‌های هوشمند و ...، مجبور به هزینه کردن می‌باشند. کشورهایی که فعالیت‌های بزرگ اقتصادی داشته باشند، مانند کشورهای حوزه خلیج‌فارس، ترکیه و مصر عموماً در معرض جنگ و جاسوسی فضای مجازی قرار دارند. درنتیجه، این کشورها همواره از سوی نظام‌های منطقه‌ای و جهانی تهدید می‌شوند که خود یکی از چالش‌های اصلی کشورهای منطقه خاورمیانه هست.

ـ شبکه‌های جهانی ارتباطات ازجمله ماهواره، اینترنت، فیس‌بوک بعنوان یک ابزار فنی بر تقویت خواسته‌های عمومی‌ برای جامعه مدنی، دموکراسی و حقوق بشر تأثیر زیادی گذاشته‌اند و درنتیجه کشورها با موجی از جنبش‌های اجتماعی مواجه شده‌اند. در یک نگاه کلی به موارد مذکور، نتیجه می‌گیریم که هریک از این چالش‌ها و یا همه آنها بدلیل دیجیتال شدن و شبکه‌سازی رسانه‌های ارتباطی در شکل‌گیری فضای آشوب و افول نظام ملت- دولت‌ها تأثیر مستقیم می‌گذارند.

ب) نتایج حاصل از بررسی و تحلیل فرضیه دوم

ـ در بحث آموزش و اطلاع‌رسانی از راه فضای مجازی و سیاست فرهنگی، می‌توان گفت که برخی کشورهای خاورمیانه مانند ایران، عربستان، سوریه و ترکیه با راه‌اندازی دانشگاه‌های مجازی از این فناوری به نحو صحیح برای آموزش و تعلیم دانشجویان بهره‌برداری می‌کنند. در برخی از این کشورها، سایت‌های خبری بزرگی مانند خالفه، تابناک، کوووره و شبکه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای مانند الجزیره، العربیه، العالم و سایت‌های خبری وابسته به مطبوعات، مثل همشهری آنلاین به منظور اطلاع‌رسانی راه‌اندازی شده‌اند . کشورهای منطقه دریافته‌اند که برای اعمال و تقویت قدرت نرم خود باید از فرصت ابزارهای نوین فناوری مانند دیجیتال شدن و شبکه‌سازی در حوزه‌های آموزش و اطلاع‌رسانی استفاده نمایند.

ـ درواقع با استفاده از ابزار دیجیتال شدن دموکراسی، فرصت شنیدن صدا و خواسته‌های عمومی و ایجاد روحیه مشارکت‌جویی عمومی، پاسخگو نمودن دولت‌ها و تقویت مبانی قدرت برخی از کشورها فراهم شده است.

ـ یکی دیگر از فرصت‌های استفاده از دیجیتال شدن و شبکه‌سازی در بین کشورها، کمک به ایجاد قدرت نرم و تقویت اقتدار می‌باشد. تحولات دو دهه اخیر در جهانی‌شدن فناوری اطلاعات و ارتباطات که بر ایجاد جنبش‌های اجتماعی و مطالبه حقوق عمومی تأثیر مثبت گذاشته، باعث شده تا حکومت‌ها برای اقناع مردم و مدیریت افکار و فضای ذهنی آنها از این فضا بهره ببرند. درنتیجه، این فناوری فرصتی در اختیار حکومت‌ها قرار داده تا با کاهش تهدیدات داخلی، از آن برای افزایش اقتدار خودبهره‌برداری کنند.

ـ فرصت دیگر، سایبر دیپلماسی است. برای حکومت‌ها فرصتی پیش آمده است که در اعتمادسازی بین خود و مردم تلاش نمایند که نتیجه آن افزایش قدرت دولت‌ها خواهد بود.

ـ از دیگر موارد بهره‌برداری از دیجیتال‌شدن و شبکه‌سازی در بین کشورها، پُرکردن شکاف‌های اجتماعی است. کشورهایی که به‌نوعی درگیر تنوع نژادی، قومیتی، فرهنگی، دینی - مذهبی هستند، در بطن خود واجد شکاف‌های اجتماعی می‌باشند که می‌تواند بعنوان عوامل بحران و تنش‌زا عمل نمایند. در این راستا، دولت‌مردان برخی از این کشورها با استفاده از فناوری‌های جدید در زمینه دیجیتالی شدن و شبکه‌سازی ارتباطات نوین (نه قدیمی و آنالوگ)، با کمرنگ سازی شکاف‌های اجتماعی و تأکید بر عناصر و عوامل وحدت‌بخش و هویت‌ساز دینی و ملی، این شکاف‌ها را غیرفعال نموده و امنیت روانی جامعه را تقویت کرده‌اند. درنتیجه، دولت‌ها فرصتی به دست آورده‌اند تا شکاف‌های اجتماعی موجود را پر و بر مبانی قدرت خود در سطح ملی و منطقه‌ای بیافزایند.

ـ برخی از کشورها که همواره از سوی فضای مجازی با تهدیدات امنیتی روبه‌رو هستند، با استفاده از پدافند غیرعامل به مقابله با این تهدیدات پرداخته‌اند. 

ـ بحث دیگر در این زمینه، استفاده از شیوه مدیریت دیجیتال یا دولت الکترونیک است. در بین کشورهای منطقه، امارات، ترکیه ، ایران و قطر گام‌های خوبی را در این زمینه برداشته‌اند. آنها با هدف ارائه خدمات سریع و شفاف و تسهیل در ارتباطات میان مردم و حکومت، بدنبال ارائه خدمات عمومی و روندهای دولتی مردم‌گرا هستند؛ اما سایر کشورهای منطقه هنوز در ابتدای این راه هستند.

ـ فرایند شبکه‎ای شدن به کمک هوش مصنوعی با در اختیار گرفتن اجازه نظارت، درک و کنترل دقیق‌تر از سوی دولت‌ها در کشورهای اقتدارگرا، می‏تواند به توسعه پایدار اقتصادی آن کشورها بیانجامد. امروزه، حکمرانی شبکه‌ای بعنوان یک الگو و حتی پارادایم جدید حکمرانی، در کنار الگوهای سابق حکمرانی مورد توجه قرار گرفته و کشورهای حاشیه خلیج فارس سعی در استفاده از آن و حفظ اقتدار سنتی خود دارند؛ به عبارت دیگر، ساخت یک دولت اقتدارگرای دیجیتال با استفاده از ابزار نظارت و یادگیری ماشینی، مطرح شده ، البته اقتدارگرایی دیجیتال برای شهروندان امری مطلوب تلقی نخواهد شد. فناوری‌های نوین غیر از آن که سطوح بالایی از کنترل اجتماعی با هزینه‌ای منطقی را ممکن می‌سازند، دولت‌ها را قادر می‌نمایند تا به موضوعات، روندها و رفتارها به صورت گزینشی نظارت و اجازه بدهند اطلاعات و فعالیت‌های ثمربخش اقتصادی آزادانه جریان داشته باشند، اما در عین حال حرکات سیاسی را که ممکن است به آنها صدمه بزنند را محدود و کنترل ‌نمایند.

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است

امتیاز شما