طرح بلژیک در حوزه جذب و ذخیره کربن؛ کاربردها و دستاوردهای اقتصادی و راهبردی آن
پروژه جذب و ذخیره کربن بلژیک، که حاصل توافق دولتهای منطقهای فلاندرز و والونیا با صنایع بزرگ کشور است، یکی از جامعترین ابتکارات اقلیمی اروپا در سال ۲۰۲۵ محسوب میشود. این طرح با هدف جذب، انتقال و ذخیره سالانه حدود ۷.۵ میلیون تُن CO₂ از صنایع سنگین در بستر دریای شمال طراحی شده و بلژیک را در مسیر تبدیلشدن بههاب منطقهای تجارت و مدیریت کربن قرار داده است. از منظر اقتصادی، طرح یادشده نهتنها هزینه انتشار را برای صنایع کاهش میدهد بلکه با صدور گواهیهای قابلمعامله انتشار در نظام ETS اتحادیه اروپا، سالانه بیش از ۷۳۰ میلیون یورو ارزشافزوده بالقوه برای بلژیک ایجاد میکند.
در دنیای امروز که تغییرات اقلیمیبه عنوان یکی از بزرگترین چالشهای بشریت دسته بندی میشود، فناوریهای جذب، ذخیره و حمل کربن (CCS)[1] نقش کلیدی در کاهش انتشار گازهای گلخانهای ایفا میکنند. این فناوریها صرفاً راهکاری فنی برای جلوگیری از ورود دی اکسید کربن (CO2) به جو نیستند؛ بلکه میتوانند زنجیرههای ارزش جدید بسازند، مشوقهای سرمایهگذاری صنعتی ایجاد کنند و فرصتهای اقتصادی حاصل از مدیریت کربن را بهوجود آورند. در همین ارتباط، توافق اخیر (6 نوامبر 2025) مشترک دولتهای منطقهای فلاندرز و والونیا با بخش صنعتِ بلژیک نمونهای عملی از این رویکرد است. در قالب این توافق، بازیگران صنعتی این کشور متعهد به توسعه زیرساخت مشترک جذب، فشردهسازی، انتقال و تزریق CO₂ به سمت بستر و مخازن دریای شمال شدهاند؛ ظرفیتی که طبق اعلام طرفها میتواند دستکم حدود ۷.۵ میلیون تن CO₂ در سال را مهار کند. این ابتکار در چارچوب اهداف کلی اتحادیه اروپا برای کاهش محسوس انتشار قرار میگیرد و ترکیب حمایت دولتی، تعهد صنعتی و مزیت ژئوپولوتیک (دسترسی به دریای شمال) را به مثابه عنصر کلیدی موفقیت برجسته میسازد.
تصویر کلی طرح جذب کربن و منطق سیاستی آن
در ۶ نوامبر ۲۰۲۵، دولتهای منطقهای فلاندرز و والونیا در بلژیک به همراه شرکتهای صنعتی عمده، بیانیهای مشترک امضا کردند که بر اساس آن، توسعه زیرساختهای جذب، انتقال و ذخیره CO₂ در مقیاس ملی در دستور کار قرار گرفت. هدف اصلی این طرح، کاهش سالانه حداقل ۷.۵ میلیون تُن CO₂ از صنایع سنگین مانند سیمان، فولاد و مواد شیمیایی است، که معادل حدود ۱۰ درصد از انتشار صنعتی بلژیک برآورد میشود. این ابتکار چند مؤلفه کلیدی دارد که عبارتند از:
- همکاری بینمنطقهای: دو دولت منطقهای با کنار گذاشتن رقابتهای سیاسی، مشارکت در یک طرح صنعتی-زیستمحیطی مشترک را برگزیدهاند؛
- مشارکت فعال بخش خصوصی: شرکتهای بزرگ صنعتی فعال در بخش هایی مانند مصالح ساختمانی و فولاد، از جمله Holcim و ArcelorMittal متعهد به تأمین سرمایه و اجرای فنی پروژهها شدهاند؛
- پیوند با دریای شمال: تمرکز اصلی بر انتقال CO₂ از طریق خطوط لوله و بنادر بلژیک به مخازن زیرزمینی خالیشده نفت و گاز در بستر دریای شمال است، جایی که برآورد میشود بصورت بالقوهد ظرفیت ذخیره بیش از ۱۰۰ میلیارد تُن CO₂ را دارد؛
- حمایت مالی و لجستیکی: دولت فلاندرز بودجه ویژهای برای پشتیبانی از صنایع در مرحله گذار اختصاص داده و پروژههای اینچنینی با حمایت اتحادیه اروپا و مدیریت دولت فدرال بلژیک Port پیش میروند.
از منظر فنی، فناوری CCS شامل سه مرحله اصلی است: جذب CO₂ از منابع صنعتی، حمل و انتقال آن از طریق خطوط لوله یا کشتی، و در نهایت تزریق و ذخیرهسازی دائمی در سازندهای زمینشناختی زیر دریا یا استفاده صنعتی. از منظر محیط زیستی، این رویکرد مزایایی چندگانه دارد: کاهش مستقیم انتشار CO₂، جلوگیری از اسیدیشدن اقیانوسها، و حفاظت از تنوع زیستی. با این حال، چالشهایی مانند ریسک نشت از خطوط لوله یا مخازن زیرزمینی وجود دارد که با نظارت دقیق و بهرهگیری از تجارب پروژههای موفق نروژ (Sleipner) و هلند، میتوان آنها را مدیریت کرد. از نظر راهبردی نیز این توافق نشان میدهد که بلژیک در حال تبدیل کاهش انتشارCO₂ به یک زنجیره ارزش صنعتی و اقتصادی است و با ایجاد زیرساختهای مشترک، موقعیت خود را در بازار اروپایی مدیریت کربن تثبیت میکند.
فرایند فنی جذب، حمل و ذخیره کربن (CCS) و کاربردهای آن
فناوری CCS یکی از ابزارهای کلیدی برای کاهش انتشار صنعتی دیاکسیدکربن بوده که شامل سه گام اصلی است؛ جذب، حمل، و ذخیرهسازی. این چرخه، ترکیبی از مهندسی شیمی، زمینشناسی و زیرساخت انرژی است که هدف آن، جداسازی و ایزولهسازی CO₂ پیش از ورود به اتمسفر است. به لحاظ فنی این سه مرحله عبارتند از:
الف) جذب: در این مرحله، دیاکسیدکربن از گازهای خروجی کارخانههای فولاد، سیمان و صنایع شیمیایی جدا میشود. این کار معمولاً پس از فرایند احتراق انجام میگیرد، به این معنا که گاز CO₂ پیش از ورود به هوا جداسازی و جمعآوری میشود. روشهای مختلفی وجود دارد، اما نوع متداول آن استفاده از محلولهایی است که CO₂ را جذب کرده و سپس در دمای بالا آزاد میکنند تا برای ذخیره یا استفاده آماده شود؛
ب) حمل: پس از جمعآوری،CO₂ به شکل فشرده به محلهای ذخیره منتقل میشود. در بلژیک، این انتقال از طریق خطوط لولهای انجام میشود که از بنادر صنعتی مانند آنتورپ و خِنت به بستر دریای شمال امتداد دارند. در برخی موارد نیز، حمل از طریق کشتی انجام میشود؛ روشی که در کشورهای شمال اروپا برای جابهجایی میان بنادر بهکار میرود؛
ج) ذخیره سازی: گام پایانی، تزریق CO₂ به اعماق زمین است؛ معمولاً در سازندهای سنگی یا مخازن خالی نفت و گاز در زیر بستر دریای شمال. در این عمق، فشار و دما بهگونهای است که گاز به حالت پایدار درمیآید و بهصورت دائمی در لایههای زمین محبوس میماند.
کاربردها و ارزشافزوده جذب و استفاده از دیاکسیدکربن (CCUS)
افزودن مؤلفه «استفاده» به فناوری جذب و ذخیره کربن، آن را به[2]CCUS (جذب، استفاده و ذخیره کربن) تبدیل میکند؛ رویکردی که CO₂ را از یک پسماند زیستمحیطی به یک منبع اقتصادی بدل میسازد. در این چارچوب، گاز جذبشده میتواند در بخشهای مختلف صنعتی بهکار گرفته شود: از تزریق به میادین نفت و گاز برای افزایش بازیافت، تا تولید سوختهای مصنوعی از ترکیب CO₂ با هیدروژن سبز. همچنین در صنعت ساختمان، این گاز برای تولید بتن و سیمان مقاومتر مورد استفاده قرار میگیرد، و در صنایع شیمیایی و کشاورزی به عنوان ماده اولیه در تولید کود، پلاستیک و مواد پتروشیمی نقش دارد.
از منظر اقتصادی، CCUS میتواند به زنجیرهای سودآور از «کربن صنعتی» تبدیل شود. در همین ارتباط، برآوردهای آژانس بینالمللی انرژی (IEA) نشان میدهد این فناوری تا سال ۲۰۵۰ قابلیت تأمین حدود ۲۰ درصد از کاهش انتشار جهانی کربن را دارد و ارزش بازار آن تا ۲۰۳۰ از مرز ۱۰۰ میلیارد دلار خواهد گذشت. در بلژیک نیز بخشی از CO₂ جذبشده برای مصارف صنعتی داخلی و بخشی دیگر برای صادرات بههابهای منطقهای در اروپا برنامهریزی شده است؛ گامیکه ضمن تقویت اقتصاد سبز، جایگاه این کشور را در تجارت نوظهور کربن اروپا تثبیت میکند.
ارزیابی اقتصادی و پیامدهای راهبردی پروژه جذب و ذخیره کربن بلژیک
ابتکار مشترک فلاندرز و والونیا در زمینه جذب، انتقال و ذخیره کربن، تنها اقدامی زیستمحیطی نیست؛ بلکه بخشی از راهبرد بلژیک برای ایجاد یک «بازار نوظهور کربن صنعتی» و تقویت رقابتپذیری اقتصادی در چارچوب سیاست اقلیمی اروپا محسوب میشود. توسعه زیرساختهای CCS موجب کاهش انتشار مستقیم صنایع سنگین و شکلگیری زنجیرهای از فعالیتهای جدید در حوزه مهندسی، پایش، و خدمات انرژی میشود. برآوردهای اتحادیه اروپا نشان میدهد هر یک میلیون تُن ظرفیت ذخیره، بهطور میانگین بیش از ۱۰۰۰ شغل مستقیم و غیرمستقیم ایجاد میکند. همچنین با توجه به قیمت فعلی انتشار در نظام اروپایی (EU ETS) که در اکتبر ۲۰۲۵ حدود ۹۸ یورو بهازای هر تُن بوده، کاهش ۷.۵ میلیون تُن CO₂ در سال میتواند حدود ۷۳۵ میلیون یورو ارزش اقتصادی برای صنایع و دولت بلژیک ایجاد کند. این میزان نهتنها معادل صرفهجویی هزینههای انتشار است، بلکه از محل صدور گواهیهای کربن قابلمعامله (ETS Allowances)[3] نیز درآمدی پایدار فراهم میآورد که میتواند در توسعه زیرساختهای انرژی پاک و فناوریهای صنعتی کمکربن بازسرمایهگذاری شود.
از منظر ژئواقتصادی، بلژیک در حال تثبیت جایگاه خود بهعنوانهاب لجستیکی و تجاری کربن در اروپای مرکزی است. اتصال شبکههای انتقال CO₂ با پروژههای مشابه در هلند و نروژ، این کشور را به گرهای کلیدی در زنجیره ارزش «مدیریت و تجارت کربن» اروپا بدل میکند. این روند بیانگر تغییر پارادایم صنعتی قاره است: کربن از یک آلاینده پرهزینه به کالایی با ارزش اقتصادی و راهبردی تبدیل میشود. از زاویه سیاستی نیز، همکاری میان فلاندرز و والونیا نمونهای از همافزایی منطقهای در مواجهه با بحران اقلیمی است و همزمان به تقویت جایگاه اتحادیه اروپا در دیپلماسی اقلیمی و اجرای سیاستهایی نظیر سازوکار تعدیل کربن در مرزها (CBAM) کمک میکند. با وجود این، موفقیت بلندمدت این پروژه وابسته به کنترل دقیق هزینههای سرمایهای، تضمین ایمنی زیستمحیطی، و جلب اعتماد اجتماعی به فناوریهای جذب و ذخیره کربن خواهد بود.
[1]. Carbon Capture and Storage - CCS
[2]. Carbon Capture, Utilization, and Storage - CCUS
[3] . هر واحد گواهی کربن قابلمعامله (EUA) معادل حق انتشار یک تُن دیاکسیدکربن یا گاز معادل آن است. این گواهی در بازار اتحادیه اروپا برای تجارت انتشار (EU Emissions Trading System – ETS) خرید و فروش میشود و شرکتهایی که میزان انتشارشان کمتر از سهمیه است میتوانند مازاد خود را به سایر شرکتها یا دولتها واگذار کنند.