چالش های صنعت آلمان در عصر دیجیتال
بخش اقتصادی روزنامه گاردین در مقاله اخیر خود به چالش های اقتصاد آلمان که آنرا به سیستمآنالوگ تشبیه کرده پرداخته و معتقد است که صنعت آلمان در عصر دیجیتال با مشکلات بسیاری مواجه میباشد. بخش هایی از گزارش مربوطه به شرح زیر ارائه میگردد :
- آلمان کشوری"آنالوگ" است که در دنیای"دیجیتال"زندگی میکند! این کشور زمانی یک الگوی اقتصادی محسوب میشد اما اکنون نمیتواند از فناوریهای قدیمی فاصله بگیرد. به عنوان مثال شرکتهای بزرگ خودروسازی آلمان توانایی خود را برای مقابله با مدلهای ارزان قیمت ماشینهای الکتریکی چینی از دست داده اند .
- آقایStarmer نخست وزیر جدید انگلیس اولین رهبر حزب کارگر نیست که به رابطه نزدیک بین لندن و برلین تمایل دارد. در دهه1970 جیم کالاگان نیز به هلموت اشمیت، صدراعظم آلمان نزدیک شد و از آن زمان در میان چپ سوسیال دموکرات بریتانیا این احساس وجود داشت که از آلمان به عنوان بزرگترین اقتصاد اروپا، چیزهای زیادی میتوان آموخت. در دهههای گذشته بارها گفته میشد که آلمانیها مدلی برتر از سرمایهداری دارند که شامل موارد زیر است:
1- طراحی خوب و کار ماهرانه،
2- ترتیبات تامین مالی پایدار و بلندمدت بین مشاغل و بانک ها،
3- یک سیستم توافقی حاکم بر روابط صنعتی،
4- شبکه ای از شرکت های متوسط که بسیاری از آنها متعلق به"خانواده"هستند،
5- سیستم درجه یک آموزش فنی و حرفه ای که عرضه کارگران ماهر و مولد را تضمین میکند.
- در آن مقطع گفته میشد که آلمانها نسبت به انگلیسیها،ساعات کمتری کار میکنند ولی از استانداردهای زندگی بالاتری برخوردار هستند چراکه آنها دست رد به سرمایه داری آنگلوساکسون زدند، به مازاد تجاری عظیمی رسیدند و تورم را کنترل کردند. این ایده در آن مقطع درست بود بخصوص در حوزه پولی. آلمان در طی 30سال گذشته توانسته 2 تریلیون یورو (1.7 تریلیون پوند) برای ارتقا سطح زندگی در شرق آلمان هزینه کند و در مجموع از انگلیس پیشی بگیرد ولی در حال حاضر آلمان دیگر الگوی مناسبی برای بریتانیا (یا هیچ کشور دیگری) نیست!
- دلایل این مشکلات چیست؟ آلمان به دلیل تمرکز بالای صنایع انرژی َبر، در معرض هزینه بالای تامین گاز در بازارهای جهانی که ناشی از تهاجم روسیه در سال 2022 است قرار دارد. البته این تنها مشکل این کشور نیست. آلمان در گذشته نیز موقعیتهای دشوار زیادی را پشت سر گذاشته ولی از گردونه رقابت حذف نشده، اما این بار مشکلات اقتصادی آلمان عمیق تری مواجه میباشد که عبارتند از :
1- دلایل ساختاری،که اصلیترین است. آلمانها مصمم به چسبیدن به مدلیهای قدیمی هستند و میگویند چنین مدلیهایی در گذشته برای آنها موفقیت به ارمغان آورده است. اما اکنون تاریخ این مدلها به پایان رسیده است.
2- تغییرات تکنولوژیکی،که در چرخههای طولانی و معمولاً چندین دهه طول میکشد تا اتفاق بیافتد. موج اول انقلاب صنعتی شامل استفاده از "نیروی بخار" برای اداره کارخانههایی بود که در اواخر قرن 18 و 19 در بریتانیا رشد کردند. این فناوریها در نهایت با"برق، موتور احتراق داخلی و لوازم الکترونیکی مصرفی"جایگزین شدند. اینها نیز به نوبه خود توسط فناوریهای جدید مثل گوشیهای هوشمند، خودروهای الکتریکی، هوش مصنوعی (AI) به چالش کشیده میشوند. دنیای آنالوگ به سرعت درحال دیجیتال شدن است و آلمان به طرز دردآوری از درک آن غافل مانده است.البته این روند، اجتناب ناپذیر است. بریتانیا نیز در قرن نوزدهم به پشتوانه فناوریهای انقلاب صنعتی اول، قدرت اقتصادی غالب بود و به سختی میتوانست از روشهای قدیمی جدا شود،ولی نتوانست بفهمد که صنایع زغالسنگ و نساجی آن در درازمدت رو به افول هستند و در نتیجه بریتانیا از رقبای خود عقب ماند.در آن مقطع،آلمان بود که در تولید و ساخت تجهیزات پیشرفته و با مهندسی دقیق،سرآمد شد. شرکتهایی مانند"فولکس واگن و بیامو"در عصر طلایی خودروهای بنزینی و دیزلی، سودهای زیادی به دست آوردند.
3- آلمان درحال حاضر قربانی مدل های موفق گذشته خود شد، و هیچ دلیلی برای تغییر مدل قدیمی نمیبیند و سرمایه گذاری بسیار کمی در زیرساخت های فیزیکی، انسانی و دیجیتال کرده است. بسیاری از این حقایق شگفت انگیز در کتاب جدید آقای Wolfgang Münchau در مورد پایان معجزه اقتصادی آلمان که قرار است در پاییز2024 منتشر شود، منعکس گردیده است. در بخشی از این کتاب آمده که یکی از دلایل جلو افتادن بریتانیا نسبت به آلمان آن است که انگلیس دارای دانشآموزان بیشتری در رشتههای علوم،فناوری،مهندسی و ریاضیات(Stem) به نسبت آلمان میباشد.
4- استفاده از هوش مصنوعی، آلمان در قیاس با کشورهای استفاده کننده از امکانات هوش مصنوعی، جایگاه مناسبی ندارد. ایالات متحده و بریتانیا به ازای هر 100000نفر،5.22 استارت آپ هوش مصنوعی دارند ولی آلمان1.9 در اختیار دارد.همچنین آلمان در زمینه تولید خودروهای برقی، خوب عمل نکرده و شرکتهای بزرگ خودروسازی آلمانی در مواجهه با تهدید ناشی از مدلهای ارزانقیمت چینی، غفلت کرده اند. ایالات متحده نمونه بارز کشوری است که با زمان حرکت کرده و توانسته ساختار صنعتی خود را با شرایط متغیر تطبیق دهد.ولی همانطور که Münchau میگوید: "چرخه فوق العاده آلمان در حال پایان است ولی ایالات متحده همچنان قوی است". بریتانیا نیز در این حوزه سرمایه گذاری کمتری انجام داده و باید هرچه بیشتر در مسیر"انقلاب صنعتی چهارم"گام بردارد. آلمان مدتهاست از ابتکارات خلاقانه و ایدههای جدید و محصولات نو فاصله گرفته است. بنابراین بریتانیا باید درس هایی از کشورهایی بجز آلمان بیاموزد چرا که این شکور یک اقتصاد آنالوگ در دنیای دیجیتال است!
- بنظر می رسد نه تنها آلمان، بلکه بطور کلی همه کشورهای اروپای غربی، با بحران همگام شدن با تغییرات فناوری بخصوص"دیجیتال شدن"مواجه هستند.ظاهرا هیچ یک از کشورهای توسعه یافته اروپای غربی(بریتانیا، فرانسه، اسپانیا، ایتالیا،آلمان)،توان مقابله با آمریکا و چین در عصر"انقلاب صنعتی چهارم"را ندارند. دنیای کار دیجیتال، نیازمند انعطاف پذیری بیشتر و ایجاد شبکههای افزون تری میباشد.با تحول دیجیتالی، اشکال جدیدی از کار و روابط کاری و پیشرفت های فناوری جدید بوجود می آید.هوش مصنوعی(AI) ، زندگی مردم و دنیای کار را به روشهای غیرقابل تصوری تغییر خواهد داد.روندهای بزرگ مانند دیجیتالی شدن، جهانی شدن، تغییرات جمعیتی و غیره، زندگی و دنیای کار را تغییر می دهند. البته علاوه بر اثرات مثبتی مانند تعیین ساعات کاری و تعادل بین کار و زندگی، خطر عدم تحرک فیزیکی، عدم ارتباط و استثمار شخصی نیز وجود دارد.
- مقامات سیاسی و اقتصادی آلمان کرارا اذعان کرده اند که برای برون رفت از شرایط سخت اقتصادی ، نیازمند تغییر و انجام اصلاحات ساختاری هستند از جمله : تغییر مراحل جذب نیروی کار خارجی واجد شرایط در آلمان، تضمین انرژی مقرون به صرفه برای صنایع، گسترش انرژیهای تجدیدپذیر، تسریع در اصلاح قوانین و بوروکراسی هیولاگونه آلمان، مقابله با عقب ماندگی در جذب سرمایه گذاری خارجی، سرمایه گذاری داخلی در ترویج فناوریهای کلیدی مانند نیمههادیها، فناوری باتری، هوش مصنوعی و غیره .
- در پایان باید گفت که از منظر مقامات آلمانی، چین در چارچوب مقابله اقتصادی با غرب، با در پیش گرفتن رکود تعمدی اقتصادی، ایجاد اختلال در زنجیره تامین و همزمان جایگزین کردن کالاهای چینی در بازار عظیم چین، بدنبال ایجاد رکود در غرب و کشورهای اروپائی و از جمله آلمان میباشد و از سوی دیگر میداند که رکود اقتصادی آلمان بعنوان اولین قدرت اقتصادی اتحادیه اروپا ، در کوتاه مدت و میان مدت میتواند منجر به رکود بزرگ اقتصادی در قاره اروپا گردد .