اثرات ویروس کرونا بر اقتصاد و سیاست جهان و هند: مجموعه مقالات
بررسی اثرات ویروس کرونا بر اقتصاد و سیاست جهان و هند در مجموعه خلاصه مقالات ذیل که در مطبوعات هندوستان به چاپ رسیده و علاوه بر مطالب یاد شده به موضوع روابط اقتصادی چین با هند ، اختلافات چین و آمریکا و تاثیر آن بر اقتصاد جهانی و از جمله هند و کشورهای اروپائی پرداخته است در ادامه ارائه میگردد.
بدهی است نظرات و تحلیل های ارائه شده بر عهده نویسندگان این مقالات و دیدگاه آنان می باشد.
1- تنظیم مجدد تعادل
Resetting balance
روزنامه ایندین اکسپرس سرمقاله ای با عنوان فوق چاپ کرده که در خلاصه آن چنین آمده است:
اقدام دهلی نو برای جلوگیری از شکار شرکتهای هندی توسط چینی ها؛ در زمانی صورت گرفت که بازار بورس اوراق بهادار هند، توسط ویروس کرونا، به شدت آسیب دیده است. این امر نشان دهنده تصور نوظهور دهلی می باشد که در خصوص چین، تجارت و امنیت جدائی ناپذیر هستند. نگرانی های دهلی با نگرانی هایی مشابه از سایر نقاط جهان مشترک هستند. تعدادی از کشورهای اروپایی، از قبل در این راستا حرکتشان را آغاز کردهاند.
در سالهای اخیر، چه در کشورهای در حال توسعه و چه در کشورهای توسعه یافته، این نگرانی ها افزایش یافته است که «چین» کنترل دارایی های زیربنایی، صنعتی و فناوری آنها را مورد هدف قرار داده است. اما بسیاری از دولتها ترجیح داده بودند که فرصت دیگری به آن کشور بدهند. اما دیگر چنین نیست. در پی بحران ویروس کرونا، که جهان غرب را ویران کرده است، این تمایل به سرعت از بین رفته است.
گرچه تعداد معدودی از رهبران جهانی می خواهند که در حمله علنی به چین، به رئیس جمهور آمریکا بپیوندند؛ بسیاری از آنها می دانند که پکن تا حدودی مسئول این موضوع است که اجازه داد وضع اورژانسی سلامتی در یکی از شهرهای آن، به یک بیماری همه گیر جهانی تبدیل شود.
اینکه شرکتهای چینی با دسترسی آسان به پول و پشتیبانی سیاسی شدید از سوی پکن، اکنون از بدبختی اقتصادی سایر کشورها سوءاستفاده می کنند؛ مانند نمک بر زخم پاشیدن است. در حالی که بیشتر رهبران مشغول مقابله با این ویروس هستند، احتمالاً آنها اجازه نمی دهند پکن چنین اقداماتی را ادامه دهد.
حتی در کشوری مانند انگلیس، که دولت بوریس جانسون قبلا حامی تقویت مشارکت اقتصادی با چین و تمایل به فاصله گرفتن از متحد صمیمی خود (آمریکا)، شده بود؛ اکنون در حال تجدید نظر در آن خصوص میباشد. هفته گذشته، دومینیک راب، وزیر امور خارجه انگلیس گفت که دیگر «بازگشت به معاملات معمول» با چین، ممکن نخواهد بود.
فراتر از پاسخگویی چین به سؤالهایی درباره شیوع ویروس کرونا؛ بسیاری از کشورها درباره ماهیت تعامل تجاری خود با چین، در حال تجدید نظر هستند. با توجه به بسیاری از موضوعات از تجارت و سرمایه گذاری گرفته تا حمایت از مالکیت معنوی وغیره، یک احساس غیر قابل انکار وجود دارد که چین برای دستیابی به منافع یک جانبه، از سیستم جهانی سوءاستفاده کرده است.
هند نسبت به غرب درباره رابطه تجارت و امنیت ملی سابقه و شناخت بهتری دارد. از اوایل دهه 1990، دهلی با این دیدگاه پیش رفته است که گسترش همکاریهای اقتصادی با چین، به کاهش اختلافات سیاسی با آن، کمک خواهد کرد. اما با قویتر شدن چین از نظر اقتصادی، اختلافات پر رنگ تر شده است. دهلی نو مسیر سازمان جهانی تجارت را برای چین آسان ساخت.
هند اجازه داد که واردات ارزان قیمت از چین، بخش تولید هند را تضعیف کند و مازاد تجاری گسترده ای را به دنبال داشته باشد. هند اجازه داد تا چین نفوذ گسترده ای در بخش مخابرات، بخش دیجیتال و سایر بخش های پیشرفته آن داشته باشد و سرانجام عواقب منفی متعدد این کار را کشف کرد. در طی چند سال گذشته، رویکرد جدیدی از سوی هند دیده شده که باعث شده است هند با طرح کمربند و جاده چین مخالفت کند و با استناد به عدم تعادل تجاری با چین، از مذاکرات RCEP خارج شود. تصمیم در مورد سرمایه گذاری مستقیم خارجی چینی را می توان یکی از آن قطعه ها دانست. اما معما و پازل مقابله با حملههای اقتصادی استراتژیک چین، دهلی را برای مدت طولانی مورد آزمون قرار خواهد داد.
2- بازسازی جهانی: یک نوع جنگ سرد برای مدتی میتواند رخ دهد.
Putting world together again: A cold war of sorts could be on the cards for some time
روزنامه ایندین اکسپرس مقاله ای از آقای سید عطا حسنین، فرماندهی سابق ارتش هند و رئیس کنونی دانشگاه مرکزی کشمیر چاپ کرده که در خلاصه آن چنین آمده است:
توجه کنونی در مبارزه با بیماری همه گیر COVID-19، به درستی بر روی مدیریت پزشکی؛ بر عواقب اقتصادی آن و بر تأثیر اجتماعی به دلیل جابجایی گستردهی کارگران مهاجر متمرکز میباشد؛ تمامی آنها جنبه های امنیت انسانی دارند. من نمی توانم در مورد تأثیر نهایی و جامع ویروس کرونا بر هند یا جهان، حدس بزنم؛ درک عمق این مسئله برای تخیل انسانی دشوار می باشد.
محیط استراتژیک پس از بیماری همه گیر نشان خواهد داد که جهان با چه سرعتی از این شوک غیر منتظره بهبود خواهد یافت. این امر با فرضیات زیادی، باید از زاویه بین المللی ژئوپلیتیکی شروع شود. با کمی شفافیت در این حوزه، ما میتوانیم خود را برای مرحله بعد بهبود که وضعیتی تقریباً شبیه وضعیت پس از جنگ خواهد بود، آماده کنیم.
مورخ و نویسنده مشهور اسرائیلی، یووال نوح هراری، در مقاله خود با عنوان «جهانی پس از ویروس کرونا » مینویسد: «تصمیم هایی که مردم و دولتها طی چند هفته آینده می گیرند، احتمالاً سال های آینده جهان را تعیین خواهد کرد. آنها نه تنها سیستم مراقبتهای بهداشتی ما را، بلکه اقتصاد، سیاست و فرهنگ ما را نیز شکل خواهند داد. مطمئناً این طوفان می گذرد، بشریت زنده خواهد ماند، اکثر ما زنده خواهیم ماند؛ اما دنیایی که در آن زندگی خواهیم کرد، متفاوت خواهد بود». به زودی، تلاشهای بیشتری در راستای تقویت امنیت بشری از طریق مدیریت بهتر استراتژیک جهان، صورت خواهد گرفت. همه آنها چه شکلی خواهد بود؟
در سالهای ۱۹۲۱-۱۹۲۲، قدرت های بزرگ برای کنفرانس دریایی واشنگتن، کنار همدیگر جمع شدند. در آن زمان، جهان نیز تلاش میکرد تا با اثرات جهانی یک بیماری همه گیر و عصر رقابت ابر قدرتی پس از جنگ جهانی، مقابله کند. اکنون بعد از یک قرن، سطح اعتماد بین قدرتهای بزرگ جهانی، حتی کمتر از آن زمان است. کشورها یا گروههای کشورها، مقید هستند دنبال فرصت هایی برای منافع استراتژیک خود باشند. اوضاع کنونی تا حدودی شبیه به تلاشهای گریزناپذیر برای ایجاد یک نظم نوین جهانی پس از پایان جنگ سرد در سال 1989 میباشد.
آیا جهان یک کنفرانس بزرگی با موضوع احیای بعد از ویروس کرونا را در دستور کار خواهد داشت؟ اجلاس سران سازمان ملل سال 2015 در پاریس، که برای نجات جهان از تأثیر سریع تغییرات آب و هوایی تشکیل شده بود، نتوانسته بود به توافق برسد. آیا یک «کنفرانس بالقوه بیماری همه گیر» در 2020 موفق خواهد شد که قدرتهای بزرگ را راضی کند تا جاه طلبیهای ژئوپلیتیکی خود را کنار بگذارند؟
رقابت آمریکا و چین همچنان مسئله اصلی خواهد بود و منطقه ها و کشورهای دیگر نیز سعی خواهند کرد که با طرفی همسو شوند که بتواند مزایای کوتاه و یا میان مدت را برای آنها داشته باشد. مشروط بر اینکه سرانجام آمریکا تا چه حدی تحت تأثیر این بحران قرار گرفته باشد؛ بعید است که رهبری سردرگم فعلی آن الهام بخش باشد و ممکن است که تلاشهای آمریکا برای تثبیت داخلی، قدرت آن را به خطر بیندازد.
من یک تغییر جهت سیاسی در آمریکا را پیش بینی می کنم و کشمکش های آن در مدیریت بیماری همه گیر، میتواند فرصت هایی را برای سوءاستفاده توسط دیگران ایجاد کند. حتی نسبت به دوران پس از یازده سپتامبر، آمریکا خود را به مراتب ناامن تر و متزلزل تر خواهد یافت.
احتمالاً تلاش های زیادی برای تهمت زدن به چین و متهم کردن آن به عنوان مبدا فاجعه و انزوای آن از نظر اقتصادی و سیاسی به وجود خواهد آمد. اتهامات مربوط به استفاده از جنگ بیولوژیکی، جزو مواردی خواهد بود که باعث آشفتگی در روابط می شود. از قضا، چین خودش در چنین موقعیت خاصی قرار دارد که می تواند به جهان کمک کند تا به وضع سابق بازگردد. در پس زمینه این اتهامات مربوط به تقصیر، باید برای تغییر در هنجارهای همکاری و رفتارهای بین المللی آماده باشیم.
یک نوع جنگ سرد برای مدتی می تواند رخ دهد؛ که البته مانع بهبودی کامل میشود. این امر در دنیای سایبری بیرحمانه خواهد بود؛ اخبار جعلی در رسانه های اجتماعی، از همکاریهای بین المللی در زمینه های مهم مانند تحقیقات علمی و ثبت اختراعات جلوگیری می کند و شاید حتی توانایی جلوگیری از بیماری همه گیر بعدی را نیز کاهش دهد. گزارش شده است که چین با مسائل مربوط به رهبری روبرو می باشد؛ اما استوار بودن بر اهداف خود، همواره جزو نقاط قوت چین بوده است. آرزوهای آن برای سالهای 2035 و 2050، که بطور اجمالی در نوزدهمین کنگره حزب کمونیست چین بیان شده است، در صورت فراهم بودن فرصت، میتواند پیش برده شود.
بنا بر توانایی اقتصادی آمریکا پس از بیماری همه گیر و توانایی آن در ایجاد اتفاق نظر در متوقف کردن هزینه های دفاعی برای تأمین هزینه های امنیت بشری، امری کلیدی خواهد بود. اما احتمالاً تا حدود زیادی، کسری اعتماد بین المللی مانع این امر خواهد شد.
روابط تجاری آمریکا و چین، که نقش کلیدی در جهانی سازی داشته است؛ بیشتر تغییر خواهد کرد. آمریکا نمی تواند به عنوان یک تولید کننده بزرگ صنعتی (حتی فقط برای بازار آمریکا) جایگزین چین شود. کشورها یا گروه کشورهای دیگر مانند ASEAN، بنگلادش و هند، همه متفقاً سعی خواهند کرد اما آن هم کافی نخواهد بود. هیچ کشوری نمی تواند به اندازه چین غلات را از آمریکا خریداری کند. بنابراین، روابط اقتصادی ادامه خواهد یافت؛ اما روابط سیاسی شکسته خواهد بود. هر دو طرف به دنبال گزینه های جایگزین خواهند بود؛ اما چنین گزینه هایی که در مقیاس مورد احتیاج هر دو طرف باشد، وجود نخواهد داشت.
احتمالاً بهبود یافتن چین سریعترین خواهد بود. ابتکار کمربند جاده (BRI) بلندپروازانه آن، ممکن است اکنون رقابتهای چندانی از سوی آمریکا و گزینه های جایگزین آن نداشته باشد. توانایی چین برای تحت تأثیر قرار دادن سیاستهای کشورهای کوچک تری در آسیا و آفریقا، میتواند برای آن مزایای استراتژیک داشته باشد؛ اما بعید به نظر میرسد که جایگزین آمریکا شود؛ مگر اینکه آمریکای تحت فشار رکود، موضع دفاعی اختیار کند. با آگاهی از تمایل آمریکا برای بازگشت جهشی به حالات سابق، تلاشهای چین باید پرانرژی باشد و احتمالاً این جایی خواهد بود که مناقشه و کشمکش ها افزایش خواهد یافت. البته آمریکا منافع خود را برای یک دوره بهبود درونی اقتصادی رها نخواهد کرد. نگاهش به آینده، کاملاً محکم و استوار خواهد ماند.
سازمان ملل متحد اعتبار خود را از دست داده است و سازمان بهداشت جهانی بدترین ضربه را متحمل شده است. با این حال، آینده آن وابسته به نحوه مدیریت پیامد ژئوپلیتیکی بیماری همه گیر خواهد بود. آن هر چه زودتر رهبران جهان را متقاعد کند، بهتر میباشد.
برخی از «نقاط داغ» سنتی میتوانند فرصت تنفسی موقت داشته باشند. ایران مورد هجمه شدید قرار گرفته است و با بیرحمی آمریکا در خصوص تحری مها، اقتصاد این کشور میتواند با نتایج وحشتناک برای خاورمیانه سقوط کند. یک کشور بزرگ در حالت بی ثباتی و با آشفتگی درونی و چالشهای رهبری، میتواند تهدیدهای بیشتر نامشخصی را گسترش دهد.
ممکن است آمریکا کشور افغانستان را با تعهد کمتری نسبت به پایدار نگه داشتن اقتصاد آن ترک کند. این امر به طور حتمی منجر به بی ثباتی داخلی میشود؛ که در نتیجه باعث تقویت داعش به عنوان یک بازیگر مهم خواهد شد. همه چیز در چنین اوضاعی در خاورمیانه، به برتری و سلطه روسیه اشاره میکند.
آیا این فرصتی برای هند است؟ هند یکی از معدود کشورهایی است که ضربه اقتصادی متحمل شده است اما با رکود اقتصادی مواجه نمی باشد. رهبری قدرتمند مرکزی هند، میتواند در این شرایط یک مزیت بزرگی باشد. آقای مودی باید از تمامی نفوذ خود استفاده کند و برای امر همسویی در همکاریهای بین المللی، از آن استفاده کند؛ تا جهان را از ورطه احتمالی پیشرو، بیرون بکشاند.
اعتبار وی نسبت به بیشتر رهبران بین المللی، بالاتر میباشد و همین امر میتواند نقش رهبری را برای هند طراحی کند؛ که در تضاد با چین نباشد، بلکه در همکاری با آن شکل بگیرد. سیاست خارجی چندجانبه هند، میتواند سرانجام به کمک جهان در آید.
3- شکاف بین آمریکا و چین برای جهان چه معنی دارد؟
What does the US-China rift mean for the world
روزنامه هندوستان تایمز مقاله ای از آقای درووا جایشانکر، عضو مدیر بخش آمریکا در ORF چاپ کرده که در خلاصه آن چنین آمده است:
لفاظی های بین آمریکا و چین شدت یافته است. این روند سالها پیش از دوران آقای اوباما شروع شد؛ اما در دوره ریاست جمهوری آقای ترامپ بیشتر شد و در دوران بیماری همه گیر کرونا بیش از پیش شدت یافته است. دیپلمات های چینی لحن محکمتری را انتخاب کرده اند. مقامات آمریکایی مانند آقای پمپئو و آقای مت پوتینگر جوابیه به همان شدت ارسال کرده اند. این بازی سرزنشی، حوزههای انتخاباتی داخلی هر دو کشور را مورد هدف دارد؛ اما همچنین متمم رقابت ژئوپلیتیکی بین واشنگتن و پکن نیز میباشد.
لحن و سیاست های سخت آمریکا و چین در قبال همدیگر، ناظران جهانی را نگران ساخته است؛ چه در جنوب شرقی آسیا باشد، چه در اروپا و مسلماً در هندوستان. تمامی بازیگران جهانی از سالها پیش به این معادلات عادت کرده بودند که در آن روابط صمیمانه اقتصادی با چین داشتند و مشارکت دفاعی با آمریکا. در عین حال آنها روابط سیاسی و دیپلماتیک صمیمی با هر دو داشته اند. حال، بسیاری از آنان به طور آشکار نگران این هستند که باید انتخاب های حساس و واضح تری داشته باشند.
به احتمال قوی، درخواستها از واشنگتن و پکن که دیگران را مجبور به انتخاب نکنند، بی اثر خواهد بود. پس از یک نقطه ای، آمریکا و چین همان کارهایی را انجام خواهند داد که خود آنها می خواهند؛ و نگرانی های دیگران بی اهمیت خواهد بود.
تداوم این تصور که میتوان از چین، بهره اقتصادی برد و از آمریکا نیز در حوزه امنیتی بهره مند شد، یک روایت خودخواهانه است. علاوه بر این، چنین امری یک همسانی نادرست بین آمریکا و چین ایجاد می کند. چین کشورها را مجبور کرده است تا ساختن جزایرتوسط آن کشور و نظامی سازی دریای چین جنوبی را نادیده بگیرند؛ و از آنها خواسته است که در یک طرح سیاسی یکجانبه چینی به نام «طرح کمربند و جاده» شرکت کنند. پکن همچنین از گروههای تجاری مانند مشارکت جامع اقتصادی منطقه ای (RCEP) و آژانس های چندجانبه ای وام مانند بانک سرمایه گذاری زیرساخت های آسیایی (AIIB) حمایت کرده که به طور عمدی آمریکا را از آن مستثنی ساخته است.
در مقایسه، آمریکا استدلال میکند که همواره از یک نظم بین المللی بازتری حمایت کرده است؛ نظمیکه کمتر کسانی را محروم میسازد. به هرحال، این خود واشنگتن بود که بین سالهای 1971 تا 2001، از ورود چین در شورای امنیت سازمان ملل، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی حمایت کرد. هرچند آمریکا دیگران را به همان شدت مجبور نکرد که چین را مستثنی کنند؛ اما استثناءهای قابل توجهی در این امر وجود دارد.
برای مثال در سال ۲۰۰۴ الی ۲۰۰۵ اتحادیه اروپا با حمایت شرکتهای دفاعی، برداشتن تحریم فروش سلاح به چین را مطرح کردند. این امر باعث اختلاف نظر شدید با آمریکا شد، که زنجیره های تأمین فناوری و دفاعی را با اروپا به اشتراک گذاشته بود. سرانجام اتحادیه اروپا تصمیم گرفت که تحریم های آن برداشته نشود.
تلاش ناموفق دیگر برای انتخاب طرف، توسط واشنگتن، در سال 2015 اتفاق افتاد؛ هنگامیکه فشارهای عمومیبر متحدین اروپایی - و به ویژه انگلستان – گذاشته شد تا به AIIB به رهبری چین نپیوندد. بسیاری از متحدین آمریکا هشدارهای آمریکا را نادیده گرفتند و به هر حال به AIIB پیوستند.
سومین تلاش آمریکا که اکنون نیز ادامه دارد و خط قرمز در رقابت با چین را تعیین کرده است؛ در خصوص اجازه به شرکتهای چینی برای شرکت در رقابت قراردادهای ارتباطی 5G میباشد. تاکنون متحدین آمریکا مانند ژاپن و استرالیا، در خط مقدم رد صلاحیت شرکتهای چینی بوده اند؛ در حالی که انگلیس به طور آشکار موضوع جداسازی مسیر خود از مسیر واشنگتن را در نظر گرفته است.
ممکن است که کشمکش های مربوط به 5G نشان دهنده آغاز یک روند جدید باشد.
در حالی که چین اقداماتی را انجام داده است، اما آمریکا نیز در تشدید شرایط خیلی عقب نمی باشد. ممکن است دنیا هرگز به ویژگی های شرایط جنگ سرد برنگردد، اما در عصر به هم پیوستگی، بعضی گزینه های انتخابی سخت در پیش هستند.