معاونت دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران

۱۴۰۴/۰۶/۰۹- ۰۸:۰۰

توسعه هوش مصنوعی در کشورهای حوزه خلیج فارس

همگرایی منابع مالی و انرژی خلیج فارس با رهبری فناورانه آمریکا، نشانه شکل‌گیری یک محور مشترک در حوزه هوش مصنوعی است؛ محوری که می‌تواند بر اقتصاد و ژئوپلیتیک جهانی اثرگذار باشد. آمریکا با اعلام طرح اقدام هوش مصنوعی متعهد شده زیرساخت‌های جهانی هوش مصنوعی را گسترش دهد؛ رویکردی که با حرکت کشورهای خلیج فارس به‌سوی فناوری‌های نوین هم‌راستا شده است.

هوش مصنوعی در خلیج فارس: سرمایه، اراده و رقابت

خلیج فارس در حال گذار از اقتصاد مبتنی بر منابع طبیعی به اقتصاد دیجیتال است. این تغییر با حمایت رهبران جدید منطقه که آشنا با فناوری‌های تحول‌آفرین‌اند، پیگیری می‌شود.

در میان کشورهای خلیج فارس، امارات در صدر قرار دارد و از نظر بلوغ هوش مصنوعی، رتبه ۳۲ جهانی را کسب کرده است. عربستان و قطر در رتبه‌های بعدی هستند، اگرچه قطر هنوز از نظر مقیاس و تأثیر بین‌المللی عقب‌تر است.

این حرکت فناورانه منطقه‌ای بر سه مزیت استوار است:

  1. سرمایه: صندوق‌های ثروت ملی خلیج فارس با تکیه بر درآمد نفت و گاز، در حال سرمایه‌گذاری گسترده در حوزه فناوری و هوش مصنوعی هستند.
  2. انرژی: منابع انرژی ارزان، زمینه‌ساز گسترش مراکز پردازش داده موردنیاز برای هوش مصنوعی است.
  3. رهبری آینده‌نگر: رهبران کشورهای خلیج فارس با تدوین راهبردهای ملی مانند چشم‌اندازهای ۲۰۳۰ در عربستان، ابوظبی و قطر، بر توسعه زیرساخت‌ها، پرورش استعداد بومی و اصلاحات قانونی متمرکز شده‌اند. قطر نیز بیش از ۲.۴ میلیارد دلار در ظرفیت‌های هوش مصنوعی سرمایه‌گذاری کرده است.

از مهار فناوری تا هم‌سویی راهبردی در حوزه هوش مصنوعی

روند دیجیتالی شدن در خلیج فارس، تحت‌تأثیر رقابت آمریکا و چین قرار گرفته است. آمریکا در دهه گذشته بیشتر رویکردی منفی و بازدارنده در برابر نفوذ چین داشت؛ هشدار و فشار به کشورهای خلیج فارس برای دوری از فناوری‌های چینی مانند هوآوی، بدون ارائه جایگزین‌های جذاب. در مقابل، چین بسته‌های فناوری مقرون‌به‌صرفه، سریع و بدون شروط سیاسی ارائه داد و در نتیجه توانست در زیرساخت‌های دیجیتال خلیج فارس نفوذ کند.

اکنون آمریکا با تغییر راهبرد خود، از مهار صرف به‌سوی همکاری فعال با کشورهای خلیج  فارس در حوزه هوش مصنوعی حرکت کرده است. این چرخش با انتشار سند «طرح اقدام هوش مصنوعی آمریکا» رسمیت یافت که هدف آن، تسهیل مقررات، توسعه مراکز داده و تقویت رهبری واشنگتن در دیپلماسی هوش مصنوعی است. آمریکا با تکیه بر برتری در نیمه‌رساناها و پلتفرم‌های هوش مصنوعی، و خلیج فارس با برخورداری از انرژی و سرمایه، می‌توانند زیست‌بومی مکمل و مشترک در این حوزه بسازند.

مزیت‌های مکمل و فرصت‌های نوظهور

تقاضای فزاینده برای برق در مراکز داده هوش مصنوعی – که طبق پیش‌بینی‌ها تا سال ۲۰۳۵ چندین برابر خواهد شد – فرصتی راهبردی برای خلیج فارس ایجاد کرده است. انرژی ارزان و پایدار این منطقه، آن را به میزبان بالقوه مراکز داده یا شریک انرژی آمریکا بدل می‌کند؛ اقدامی‌که به رفع تنگناهای داخلی آمریکا نیز کمک می‌کند.

در کنار انرژی، سرمایه‌گذاری‌های مستقیم صندوق‌های ثروت ملی خلیج  فارس در زیرساخت‌های هوش مصنوعی، پروژه‌های انرژی پاک و تولید نیمه‌رسانا در آمریکا نیز تقویت‌کننده این همکاری است. رهبران خلیج  فارس نیز دیگر صرفاً خریدار فناوری نیستند، بلکه می‌خواهند در ساخت زیست‌بوم جهانی هوش مصنوعی، شریک و نقش‌آفرین باشند؛ از طریق ایجاد مراکز پژوهشی، پرورش بازیگران بومی و صادرات محصولات هوش مصنوعی.

پیمان جدید هوش مصنوعی میان آمریکا و خلیج فارس در حال شکل‌گیری است

تحول در روابط فناورانه آمریکا و خلیج فارس در سپتامبر ۲۰۲۴ با سفر تاریخی محمد بن زاید به کاخ سفید شکل عینی‌تری به خود گرفت. برخلاف نشست‌های پیشین که بر انرژی و امنیت متمرکز بود، این دیدار بر هوش مصنوعی، سرمایه‌گذاری و اکتشافات فضایی تأکید داشت؛ نشانه‌ای از چرخش تدریجی واشنگتن به‌سوی شراکت فناورانه با خلیج فارس.

این چرخش، متکی بر دو واقعیت کلیدی است: برتری آمریکا در زیرساخت‌های پایه هوش مصنوعی، و نیاز این فناوری‌ها به انرژی ارزان و پایدار، مزیتی که خلیج فارس در اختیار دارد. در دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، این هم‌راستایی راهبردی شتاب گرفت و خلیج  فارس به‌عنوان «متعادل‌کننده هوش مصنوعی» میان غرب، آسیا و آفریقا معرفی شد. سفر ماه می ترامپ همراه با مدیران فناوری، به امضای توافق‌نامه‌های بزرگ برای صادرات مستقیم تراشه‌های پیشرفته و ایجاد خوشه‌های پردازشی در منطقه انجامید. شرکت‌هایی چون Nvidia بیش از یک میلیون تراشه به منطقه صادر خواهند کرد و صندوق‌های ثروت ملی خلیج فارس ده‌ها میلیارد دلار سرمایه‌گذاری انجام می‌دهند.

در کنار آن، سرمایه‌گذاری معکوس نیز پررنگ شد: امارات متعهد به سرمایه‌گذاری ۱.۴ تریلیون دلاری در زیرساخت‌های هوش مصنوعی و انرژی پاک آمریکا شد. همچنین سرمایه‌گذاری‌های مشترک میان شرکت‌های فناوری آمریکایی و شرکای منطقه‌ای بر بومی‌سازی، انتقال فناوری و آموزش نیروهای محلی متمرکز است؛ مانند پروژه «کمپ هوش مصنوعی» ابوظبی با ظرفیت ۵ گیگاوات.

در این چارچوب، «طرح اقدام هوش مصنوعی آمریکا» به عنوان زیرساخت نهادی این مشارکت عمل می‌کند؛ از طریق تسهیل صادرات فناوری پیشرفته و حمایت قانونی از ساخت مراکز داده. این تحول، الگوی سنتی رابطه نفت و سلاح را به یک مشارکت ساختاری فناورانه بدل کرده و خلیج فارس را به گره‌ای راهبردی در زنجیره جهانی هوش مصنوعی با محوریت آمریکا تبدیل می‌کند.

در نتیجه، آمریکا با کاشت فناوری‌های خود در زیرساخت هوش مصنوعی خلیج فارس و ایجاد سرمایه‌گذاری‌های مشترک در بازارهای آسیا و آفریقا، در حال گسترش نفوذ خود در جنوب جهانی است؛ مسیری که به‌طور مستقیم با پروژه دیجیتال چین رقابت می‌کند. در صورت تداوم اعتماد سیاسی، این نظم نوظهور می‌تواند بازوی راهبردی بلندی برای آمریکا در رقابت ژئوپلیتیکی آینده باشد.

موانع، ریسک‌ها و مرزهای ناشناخته

با وجود پیشرفت‌های سریع در همکاری آمریکا و خلیج فارس در حوزه هوش مصنوعی، چالش‌های متعددی باقی‌ است. مسائلی چون حفاظت از مالکیت فکری، تاب‌آوری زنجیره تأمین، مدیریت فناوری‌های دوکاربردی، کمبود نیروی متخصص و حضور زیرساخت‌های چینی در شهرهای هوشمند خلیج، تهدیداتی جدی محسوب می‌شوند. رفع این موانع، مستلزم چارچوب‌های نوین حکمرانی و پروتکل‌های امنیتی مشترک است.

در واشنگتن، جدالی جدی درباره میزان انتقال فناوری به شرکای خلیج فارسی در جریان است. برخی آن را عاملی برای تقویت پیوندها و تثبیت استانداردهای آمریکایی می‌دانند، در حالی‌که مخالفان از نشت فناوری، رشد بازیگران مستقل و خطرات امنیتی ابراز نگرانی می‌کنند. اجرای سریع طرح اقدام هوش مصنوعی این تنش‌ها را تشدید کرده و کارآمدی چارچوب‌های نظارتی موجود را زیر سؤال برده است.

از سوی دیگر، کشورهای خلیج فارس نیز در تلاش‌اند میان روابط خود با آمریکا و چین توازن برقرار کنند. وجود فناوری‌های چینی در برخی زیرساخت‌ها، نگرانی واشنگتن از نفوذ یا جاسوسی را برانگیخته، اگرچه مقامات خلیج فارس بر وجود تدابیر ایمنی و تفکیک حوزه‌های دیجیتال تأکید دارند.

علاوه بر چالش‌های فنی و سیاسی، رشد مراکز داده در منطقه‌ای با تنش‌های امنیتی، زیرساخت‌های راهبردی جدیدی را در معرض تهدید قرار داده است؛ از جمله حملات سایبری و خرابکاری. محافظت از این خوشه‌های پردازشی نیازمند دکترین‌های امنیتی جدید و همکاری نظامی-فناورانه میان واشنگتن و خلیج است.

در نهایت، خود فناوری هوش مصنوعی نیز حامل عدم‌قطعیت‌های بنیادی است. کاربردهای پیشرفته‌ مانند مدل‌های زایشی و عملیات خودکار، همراه با ریسک‌هایی نظیر سرقت فناوری، خطاهای پیش‌بینی‌ناپذیر و سوءاستفاده، نیازمند سیاست‌هایی انعطاف‌پذیر و سازگار با تحولات سریع آینده‌اند.

نقطه عطف هوش مصنوعی

در کمتر از یک دهه، خلیج فارس خود را از بازار منفعل به رقیب فعال و معمار آینده هوش مصنوعی تبدیل کرده است؛ تحولی که بر رهبری هوشمندانه، نوآوری مالی، انرژی فراوان و پذیرش فناوری متکی است.

برای آمریکا، خلیج فارس تنها منبع سرمایه و انرژی نیست، بلکه شریک راهبردی در جهانی متفرق و رقابتی است. «طرح اقدام هوش مصنوعی» نماد این رویکرد جدید است که با سرمایه‌گذاری‌های متقابل، روابط دو طرف را از حالت تدافعی به مشارکتی پویا و سازنده ارتقا داده است.

با وجود این پیشرفت‌ها، چالش‌ها همچنان پابرجاست. اما این همکاری، گواهی است بر اینکه با چشم‌انداز روشن، منابع کافی و اراده مشترک، می‌توان نظم نوینی ساخت که در آن فناوری، امنیت و همکاری بین‌المللی به‌طور فزاینده درهم‌تنیده‌اند.

منبع: مؤسسه کشورهای عربی خلیج فارسAGSI

نوشته جان کالابریز 28 جولای 2028

 

https://agsi.org/analysis/ai-and-the-u-s-gulf-tech-axis/

 

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است

امتیاز شما