معاونت دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران

۱۴۰۴/۰۴/۰۴- ۰۸:۰۰

چالش های گذار انرژی در خاورمیانه

گذار به انرژی‌های تجدیدپذیر در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا همچنان با چالش‌های اساسی مواجه است. سهم اندک انرژی‌های تجدیدپذیر در ترکیب انرژی، ضعف زیرساخت‌های شبکه برق و موانع مالی از جمله عوامل کندی این روند هستند. در حالی‌که کاهش هزینه فناوری خورشیدی و توسعه هیدروژن سبز فرصت‌هایی را فراهم کرده، تأمین سرمایه اولیه بالا، نیازمند اصلاحات نهادی و همکاری منطقه‌ای برای بهره‌وری بهتر از منابع است. ر

منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با چالش‌های دوگانه تغییرات اقلیمی و گذار جهانی به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر روبه‌روست. با توجه به اینکه دمای هوا در این منطقه سریع‌تر از میانگین جهانی افزایش می‌یابد، آسیب‌پذیری‌های زیست‌محیطی شدیدی مانند کمبود آب و گرمای شدید در پیش است. بیش از ۶۰ درصد جمعیت منطقه در مناطقی با تنش آبی بالا یا بسیار بالا زندگی می‌کنند، در حالی‌که این رقم در سطح جهانی تنها ۳۵ درصد است. این چالش‌ها ضرورت گذار به سیستم‌های انرژی پایدار را برای کاهش اثرات تغییرات اقلیمی و تضمین امنیت انرژی دو چندان می‌سازد.

وابستگی شدید به سوخت‌های فسیلی

ساختارهای اقتصادی و انرژی منطقه منا به شدت به سوخت‌های فسیلی وابسته است، امری که چالش‌های بزرگی در مسیر گذار انرژی ایجاد می‌کند. این منطقه در مجموع ۴۸.۳ تا ۵۸ درصد از ذخایر اثبات‌شده نفت جهان و بیش از ۴۳ درصد از ذخایر گاز طبیعی را در اختیار دارد؛ بنابراین، منابع هیدروکربنی همواره ستون فقرات ثبات اقتصادی منطقه بوده‌اند. کشورهایی مانند عربستان سعودی، عراق و کویت به‌شدت به صادرات نفت و گاز به‌عنوان ستون اصلی درآمد ملی و ساختار اقتصادی خود وابسته‌اند. به‌عنوان نمونه، عربستان به‌تنهایی حدود ۱۲ درصد از کل تولید جهانی نفت را تأمین می‌کند، که نقش محوری هیدروکربن‌ها را در چشم‌انداز اقتصادی منطقه نشان می‌دهد. این وابستگی عمیق نه‌تنها اقتصادهای فعلی را تغذیه می‌کند، بلکه گذار به آینده‌ای مبتنی بر انرژی تجدیدپذیر را دشوارتر می‌سازد.

این وابستگی فقط به صادرات محدود نمی‌شود؛ مصرف داخلی انرژی نیز به‌شدت به سوخت‌های فسیلی متکی است. در سال ۲۰۱۵، سوخت‌های فسیلی ۹۷.۳۸ درصد از کل مصرف انرژی در منطقه منا را تشکیل می‌دادند. این آمار، محدود بودن پذیرش منابع انرژی جایگزین را ـ علی‌رغم تعهدات فزاینده جهانی برای کاهش کربن ـ نشان می‌دهد. زیرساخت‌هایی مانند نیروگاه‌ها، پالایشگاه‌ها و شبکه‌های حمل‌ونقل عمدتاً برای استفاده از هیدروکربن‌ها طراحی شده‌اند، که گذار به تجدیدپذیرها را پرهزینه و پیچیده می‌کند.

وابستگی اقتصادی به سوخت‌های فسیلی همچنین ساختار اقتصاد سیاسی بسیاری از کشورهای منا را شکل داده است. یارانه‌های انرژی، با پایین نگه‌داشتن مصنوعی قیمت‌ها، مصرف سوخت فسیلی را تثبیت کرده‌اند، سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر و فناوری‌های بهره‌وری انرژی را کاهش داده‌اند و به‌عنوان مانعی جدی برای گذار انرژی عمل می‌کنند. در برخی کشورهای منطقه، میزان کل یارانه‌های پیش از مالیات برای انرژی بیش از ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی بوده است. این یارانه‌ها نه‌تنها بار مالی شدیدی دارند، بلکه به‌عنوان یک نظام حمایتی اجتماعی ناکارآمد و پرهزینه عمل کرده و مانع حرکت به‌سوی انرژی پاک می‌شوند.

از سوی دیگر، تقاضای انرژی در این منطقه با نرخ سالانه ۱.۹ درصد در حال افزایش است؛ عاملی که از رشد جمعیت، شهرنشینی و توسعه اقتصادی ناشی می‌شود. این افزایش تقاضا وابستگی به سوخت‌های فسیلی را تشدید کرده است، زیرا کشورها برای تأمین پایدار نیاز مصرفی خود با دشواری روبه‌رو هستند. کشورهای صادرکننده انرژی معمولاً سهم فزاینده‌ای از تولید نفت و گاز خود را به بازارهای داخلی اختصاص می‌دهند، که به فشار بر منابع مالی دولت و کاهش درآمدهای صادراتی می‌انجامد.

افزون بر این، وابستگی سنگین به سوخت‌های فسیلی کشورهای منطقه را در برابر نوسانات بازار جهانی انرژی آسیب‌پذیر می‌کند. تغییرات قیمت نفت و گاز می‌تواند تأثیرات اقتصادی شدیدی داشته باشد، به‌ویژه برای کشورهایی که تنوع اقتصادی محدودی دارند. با حرکت جهان به‌سوی انرژی‌های تجدیدپذیر، کاهش تقاضای جهانی برای هیدروکربن‌ها تهدیدی بلندمدت برای ثبات اقتصادی منطقه محسوب می‌شود.

مقابله با این وابستگی، نیازمند رویکردی چندوجهی است: از جمله متنوع‌سازی اقتصادها، اصلاح نظام یارانه‌های انرژی و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های انرژی تجدیدپذیر.

موانع اجتماعی- اقتصادی در مسیر گذار انرژی

موانع اجتماعی و اقتصادی در گذار انرژی منطقه منا، ریشه‌دار و چندلایه هستند و با وجود ضرورت روزافزون مقابله با تغییرات اقلیمی، روند پیشرفت را کند می‌کنند. یکی از مهم‌ترین موانع، قیمت‌های یارانه‌ای انرژی است. بسیاری از کشورهای این منطقه از جمله عربستان سعودی، مصر و الجزایر، برق و سوخت‌های فسیلی را با یارانه سنگین عرضه می‌کنند و قیمت‌ها را به‌طور مصنوعی پایین نگه می‌دارند تا affordability (قابلیت پرداخت) برای خانوارها و فعالیت‌های اقتصادی حفظ شود. اگرچه این یارانه‌ها به نفع مردم هستند، اما در عمل انگیزه‌های استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر و فناوری‌های بهره‌ور را تضعیف می‌کنند، چرا که سوخت‌های فسیلی ارزان، گزینه‌های جایگزین را برای مصرف‌کنندگان و سرمایه‌گذاران جذاب نمی‌سازند.

چالش مهم دیگر در ساختار حکمرانی و چارچوب‌های سیاست‌گذاری نهفته است. نبود مقررات شفاف و هماهنگ، به سیاست‌های پراکنده در حوزه انرژی منجر شده و مسیر مشخصی برای توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر ایجاد نمی‌کند. در برخی کشورهای منا، نبود نهادهای مؤثر و باثبات برای هدایت و نظارت بر فرایند گذار انرژی، اجرای پروژه‌ها را با تأخیر و ناکارآمدی مواجه می‌سازد.

نابرابری‌های اقتصادی درون منطقه نیز به‌طور چشمگیری توانایی کشورها در گذار انرژی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. کشورهای ثروتمند منابع کافی برای سرمایه‌گذاری در پروژه‌های بزرگ انرژی تجدیدپذیر را دارند، در حالی‌که کشورهای کم‌درآمد با محدودیت‌های شدید مالی مواجه‌اند. مسئله اشتغال نیز یکی از نگرانی‌های حساس است. گرچه گذار انرژی در بلندمدت مزایای اقتصادی دارد، اما در اقتصادهای وابسته به نفت، امنیت شغلی را تهدید می‌کند. کشورهایی مانند عراق و لیبی، که بخش بزرگی از نیروی کارشان در صنعت نفت مشغول‌اند، با چالش توانمندسازی مجدد (re-skilling) کارگران و ایجاد فرصت‌های شغلی جایگزین روبه‌رو هستند. ایجاد توازن بین گذار انرژی و حفظ اشتغال، برای ثبات اجتماعی ضروری است.

آگاهی عمومی و پذیرش اجتماعی نیز از جمله موانع مهم هستند. بسیاری از جوامع منطقه هنوز با مزایای انرژی‌های تجدیدپذیر و اهمیت کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی آشنایی ندارند. بدون اجرای برنامه‌های گسترده آموزشی و آگاهی‌رسانی، ممکن است استفاده از انرژی‌های نو با مقاومت فرهنگی و اجتماعی مواجه شود.

برای غلبه بر این موانع، کشورهای منا باید اصلاحات جامع سیاستی، کاهش تدریجی و هدفمند یارانه‌ها (پس از تفکیک بین یارانه‌ها و ناکارآمدی‌های ساختاری هزینه‌ای)، و استراتژی‌های سرمایه‌گذاری هدفمند را دنبال کنند. مشارکت دادن ذی‌نفعان از جمله جوامع محلی، بخش خصوصی و نهادهای بین‌المللی می‌تواند به ایجاد حمایت برای ابتکارات گذار انرژی کمک کند. همچنین توسعه راهبردهای فراگیر که به ایجاد اشتغال و توزیع عادلانه منابع انرژی توجه داشته باشند، برای جلب اعتماد عمومی و تحقق گذار پایدار حیاتی است.

پیوند آب و انرژی: چالشی فزاینده

رابطه متقابل آب و انرژی (water-energy nexus) یکی از مهم‌ترین و پیچیده‌ترین چالش‌ها در منطقه منا است؛ منطقه‌ای که هم با کمبود شدید آب و هم با افزایش تقاضای انرژی روبه‌روست. بیش از ۶۰ درصد جمعیت منطقه در مناطقی با تنش آبی بالا زندگی می‌کنند و در این شرایط، دسترسی به منابع آبی به‌شدت با تولید انرژی گره خورده است. شیرین‌سازی آب، که منبع اصلی تأمین آب آشامیدنی در بسیاری از کشورهای خلیج (فارس) است، نمونه‌ای بارز از این ارتباط است. این فرایند انرژی بسیار زیادی مصرف می‌کند – به‌عنوان مثال، در عربستان سعودی، شیرین‌سازی تا ۹ درصد از کل برق تولیدی کشور را به خود اختصاص می‌دهد – که فشار زیادی بر سیستم‌های انرژی وارد کرده و وابستگی به سوخت‌های فسیلی را افزایش می‌دهد.

علاوه بر این، برخی فناوری‌های انرژی تجدیدپذیر نیز این پیوند را پیچیده‌تر می‌سازند. در حالی‌که انرژی بادی و خورشیدی فتوولتائیک (PV) به آب چندانی نیاز ندارند، سیستم‌های انرژی خورشیدی متمرکز (CSP) و زیست‌انرژی (bioenergy) معمولاً برای خنک‌سازی و پردازش به آب زیادی احتیاج دارند. این نیاز، ادغام چنین فناوری‌هایی در محیط‌های کم‌آب مانند اردن و لیبی را دشوار می‌سازد.

تغییرات اقلیمی نیز با تشدید خشکسالی‌ها و موج‌های گرمایی، این مشکلات را وخیم‌تر کرده‌اند. با افزایش دما، نیاز به برق برای سرمایش و فعالیت تأسیسات شیرین‌سازی آب نیز بالا می‌رود و چرخه‌ای معیوب از مصرف فزاینده انرژی برای تأمین آب ایجاد می‌شود. این پویایی، نیاز فوری به راه‌حل‌های نوآورانه را برای مدیریت پایدار رابطه آب و انرژی نشان می‌دهد.

چندین کشور منطقه در حال بررسی راه‌کارهایی هستند که در آن شیرین‌سازی آب با استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر انجام شود تا مصرف انرژی و میزان انتشار کربن کاهش یابد. امارات متحده عربی، برای مثال، پروژه‌های آزمایشی شیرین‌سازی آب با انرژی خورشیدی را راه‌اندازی کرده که مسیر مدیریت پایدارتر منابع آبی را هموار می‌کند. همچنین سرمایه‌گذاری‌های مصر در انرژی خورشیدی و بادی، فرصت‌هایی را برای پیوند انرژی پاک با پروژه‌های آبی در مناطق کم‌منبع فراهم کرده است.

همکاری منطقه‌ای می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در حل چالش پیوند آب و انرژی داشته باشد. کشورهای منا می‌توانند از طریق یکپارچه‌سازی زیرساخت‌های انرژی تجدیدپذیر با سیستم‌های آبی فرامرزی، بهره‌وری منابع را افزایش داده و در برابر چالش‌های اقلیمی تاب‌آورتر شوند. سرمایه‌گذاری‌های مشترک در تأسیسات شیرین‌سازی با انرژی تجدیدپذیر یا پژوهش‌های مشترک درباره فناوری‌های کم‌مصرف آب، می‌تواند زمینه‌ساز پیشرفت جمعی در منطقه شود.

سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر: تصویری ترکیبی

سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر در منطقه منا چشم‌اندازی پیچیده و در حال تحول را نشان می‌دهد. از یک سو، کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات، مراکش و مصر گام‌های قابل‌توجهی در توسعه پروژه‌های انرژی تجدیدپذیر برداشته‌اند. عربستان در چارچوب چشم‌انداز ۲۰۳۰ قصد دارد ۵۰ درصد برق خود را از منابع تجدیدپذیر تأمین کند، در حالی‌که راهبرد انرژی ۲۰۵۰ امارات، ۴۴ درصد از ترکیب انرژی این کشور را به انرژی‌های پاک اختصاص داده است. مجتمع خورشیدی نور در مراکش، یکی از بزرگ‌ترین نیروگاه‌های خورشیدی متمرکز جهان، تعهد این کشور به بهره‌گیری از منابع خورشیدی را نشان می‌دهد. پارک خورشیدی بنبان در مصر با ظرفیت ۱.۸ گیگاوات نیز یکی دیگر از پروژه‌های شاخص منطقه‌ای است که پتانسیل اجرای پروژه‌های بزرگ‌مقیاس انرژی تجدیدپذیر را برجسته می‌سازد.

با وجود این پروژه‌های بلندپروازانه، انرژی‌های تجدیدپذیر در حال حاضر تنها ۰.۴ درصد از ترکیب کل انرژی اولیه منطقه را تشکیل می‌دهند. این رقم ناچیز شکاف میان اهداف اعلام‌شده و سطح واقعی اجرا را به‌روشنی نشان می‌دهد. بی‌ثباتی سیاسی در کشورهایی مانند لیبی و عراق، جذب سرمایه‌گذاری و توسعه زیرساخت را دشوار کرده است. تأمین مالی نیز چالشی اساسی باقی مانده، چرا که پروژه‌های انرژی تجدیدپذیر به سرمایه‌گذاری اولیه بالایی نیاز دارند. در حالی‌که انتظار می‌رود منطقه تا سال ۲۰۳۰ حدود یک تریلیون دلار سرمایه‌گذاری در انرژی تجدیدپذیر جذب کند، سرعت اجرای پروژه‌ها میان کشورها بسیار متفاوت است.

کاهش قیمت فناوری‌های خورشیدی، رقابت‌پذیری انرژی‌های تجدیدپذیر را افزایش داده است. برای نمونه، مناقصه‌های اخیر خورشیدی در منطقه به رکورد قیمت‌های بسیار پایین مانند ۰.۰۱۳۵ دلار به‌ازای هر کیلووات‌ساعت دست یافته‌اند. با این حال، ادغام این پروژه‌ها در سیستم‌های انرژی موجود، چالش‌های فنی و لجستیکی به همراه دارد، زیرا بسیاری از کشورها فاقد زیرساخت‌های لازم برای پشتیبانی از تولید و توزیع گسترده انرژی‌های تجدیدپذیر هستند.

یکی از حوزه‌های نوظهور سرمایه‌گذاری، تولید هیدروژن سبز است که از منابع گسترده خورشیدی و بادی منطقه استفاده می‌کند. کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات در حال بررسی هیدروژن سبز به‌عنوان صنعتی راهبردی برای تنوع‌بخشی به اقتصاد و کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی هستند. با این حال، این حوزه هنوز در مراحل ابتدایی توسعه قرار دارد و برای مقیاس‌پذیری مؤثر، نیازمند پیشرفت‌های فناورانه و حمایت سیاستی گسترده است.

در مجموع، منطقه منا در زمینه سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر پیشرفت‌هایی چشمگیر داشته، اما مسیر گذار انرژی همچنان ناتمام است. پر کردن شکاف‌های مالی، تقویت زیرساخت‌های شبکه برق، و ارتقاء همکاری‌های منطقه‌ای، عناصر کلیدی برای تحقق پتانسیل کامل انرژی‌های تجدیدپذیر در منطقه خواهند بود. این چشم‌انداز ترکیبی همزمان حاکی از فرصت‌ها و چالش‌های گذار به آینده‌ای پایدار است.

 مسیر پیش رو

برای تحقق گذار انرژی در منطقه منا، تمرکز راهبردی بر کاهش هزینه‌های سرمایه‌گذاری و بررسی گزینه‌های متنوع تأمین مالی ضروری است. پروژه‌های انرژی تجدیدپذیر در منطقه، به‌ویژه پروژه‌های خورشیدی و بادی در مقیاس بزرگ، نیاز به سرمایه اولیه بالا دارند. برای مثال، اگرچه هزینه پروژه‌های خورشیدی در مقیاس نیروگاهی کاهش چشم‌گیری یافته و مناقصه‌های اخیر در دبی به رکورد ۰.۰۱۶۹ دلار به‌ازای هر کیلووات‌ساعت رسیده‌اند، اما همین سرمایه‌گذاری اولیه هنوز برای بسیاری از کشورها – به‌ویژه کشورهای دارای منابع مالی محدود – مانع محسوب می‌شود.

برای غلبه بر این موانع، دولت‌ها و ذی‌نفعان باید به‌دنبال سازوکارهای نوآورانه تأمین مالی باشند. مشارکت‌های عمومی-خصوصی (PPPs) به‌عنوان یک مدل کارآمد در جذب منابع مالی و تقسیم ریسک میان دولت و بخش خصوصی مطرح شده‌اند. پارک خورشیدی محمد بن راشد آل مکتوم در امارات، که با مشارکت شرکت‌های بین‌المللی توسعه یافته، نمونه‌ای برجسته از ظرفیت این مدل در تسریع اجرای پروژه‌های تجدیدپذیر است.

نهادهای مالی بین‌المللی و صندوق‌های اقلیمی نیز نقش کلیدی در پر کردن شکاف‌های مالی ایفا می‌کنند. صندوق اقلیم سبز (GCF) و آژانس بین‌المللی انرژی‌های تجدیدپذیر (IRENA) با ارائه کمک‌های بلاعوض و وام‌های امتیازی، فشار مالی بر دولت‌ها را کاهش داده‌اند. بانک‌های توسعه‌ای چندجانبه مانند بانک جهانی و بانک اروپایی بازسازی و توسعه (EBRD) نیز در تأمین مالی زیرساخت‌های انرژی تجدیدپذیر منطقه مؤثر بوده‌اند.

ابزارهای مالی نوین مانند اوراق قرضه سبز و تأمین مالی ترکیبی (blended finance) فرصت‌های بیشتری برای جذب سرمایه فراهم می‌آورند. اوراق قرضه سبز، که به‌طور خاص برای پروژه‌های زیست‌محیطی طراحی شده‌اند، در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفته‌اند و کشورهای منا می‌توانند از آن‌ها برای تأمین مالی پروژه‌های تجدیدپذیر استفاده کنند. تأمین مالی ترکیبی، که ترکیب منابع امتیازی با سرمایه تجاری است، می‌تواند ریسک پروژه‌ها را کاهش داده و سرمایه‌گذاران خصوصی را جذب کند.

همکاری منطقه‌ای نیز می‌تواند به کاهش هزینه سرمایه‌گذاری و بهینه‌سازی منابع کمک کند. زیرساخت‌های مشترک مانند شبکه‌های برق به‌هم‌پیوسته می‌توانند هزینه‌ها را کاهش داده و بهره‌وری را افزایش دهند. برای نمونه، اتصال شبکه برق کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) انتظار می‌رود در ۲۵ سال آینده ۳۳ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری و صرفه‌جویی انرژی ایجاد کند. تلاش‌های مشترک در تحقیق و توسعه نیز می‌توانند با تقویت نوآوری و ارتقاء فناوری‌های انرژی تجدیدپذیر، هزینه‌ها را کاهش دهند.

برای موفقیت این راهکارهای مالی، دولت‌ها باید چارچوب‌های سیاستی شفاف و مشوق‌های قوی ایجاد کنند. اصلاحات نظارتی مانند تعرفه‌های خرید تضمینی (feed-in tariffs) و معافیت‌های مالیاتی می‌توانند فضای مساعدی برای رشد انرژی‌های تجدیدپذیر فراهم کنند. همچنین، برنامه‌های ارتقاء ظرفیت و کمک‌های فنی می‌توانند توان نهادهای محلی را برای مدیریت و اجرای ابزارهای مالی ارتقاء دهند.

در کل، پرداختن به هزینه‌های سرمایه‌گذاری و بهره‌گیری از گزینه‌های متنوع تأمین مالی، برای پیشبرد گذار انرژی در منطقه منا حیاتی است. با ترکیب ابزارهای مالی نوین، حمایت‌های بین‌المللی و همکاری‌های منطقه‌ای، می‌توان بر موانع مالی غلبه کرد و مسیر را برای آینده‌ای انرژی‌محور و پایدار هموار ساخت.

 منبع:

https://futureuae.com/en-US/Mainpage/Item/10087/energy-transition-in-the-mena-region-navigating-challenges-amidst-climate-change

 

 

 

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است

امتیاز شما