معاونت دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران

۱۳۹۹/۰۷/۰۸- ۰۷:۳۰ - مشاهده: ۱۱۲۴

چرخش اقتصادی چین و "استراتژی چرخه دوگانه"

رشد سریع و همه جانبه چین و برآمدن آن در قامت یک قدرت جهانی، پررنگ شدن چالش های آن در عرصه اقتصادی و تجارت جهانی به ویژه در ارتباط با ایالات متحده آمریکا را به دنبال داشته است. در این میان توجه به عرصه توانمندی داخلی ضمن پیگیری سیاست پیرامون سازی اقتصادی در سطح جهانی به منظور کاهش آسیب پذیری در دستور کار پکن قرار گرفته است در این راستا استراتژی چرخه دوگانه که در جریان جلسه سیاسی اخیر کمیته مرکزی حزب کمونیست چین مطرح گردید از اهمیت بالایی برخوردار است. این گزارش به بررسی جنبه‌های مختلف این راهبرد جدید می‌پردازد.

مقدمه:

جلسه سیاسی  اخیر کمیته مرکزی حزب کمونیست چین در اواخر ماه جولای سال جاری حامل اخبار مهمی‌بود در این بین، اعلام "استراتژی چرخه دوگانه" توجه زیادی به خود جلب کرد استراتژی که به شدت به بازار سرمایه متکی خواهد بود. در این جلسه حزب کمونیست اعلام کرد: وضعیت فعلی اقتصاد بسیار بغرنج، دشوار، بی ثبات و دچار تزلزل است و بسیاری از مشکلاتی که با آن مواجهیم میان مدت و بلند مدت است و ما باید از منظر جنگ بلند مدت آن را بررسی کنیم و در روند شکل گیری چرخه بزرگ داخلی به عنوان پایه اصلی اقتصاد و الگوی جدید توسعه چرخه دوگانه داخلی و خارجی تسریع بخشیم از ماه اوریل سال جاری در نشست های سیاسی و سطوح عالی رتبه سیاست گزاری "استراتژی چرخه دوگانه" برای چندمین بار مطرح شد و بار دیگر بر این مسئله و لزوم درک آن از منظر جنگ طولانی مدت تاکید گردید . بدیهی است که استراتژی چرخه دوگانه مضمون اصلی چهاردهمین برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی - اجتماعی چین را به خود اختصاص خواهد داد.

الگوی جدید "چرخه دوگانه" چیست؟

در تاریخ 21 جولای، 2020 میلادی ، شی جین پینگ رئیس جمهور چین طی سخنرانی مهمی در نشست صاحبان صنایع توصیف دقیقی از الگوی جدید توسعه "چرخه دوگانه" ارائه داد «شی» گفت:«جهان وارد یک دوره تلاطم و تحول شده است. ما با یک محیط خارجی مواجه هستیم که با موانع و چالش های زیادی مواجه است. چین باید اقتصاد خود را احیا کرده و سر و سامان بخشد تا در دنیای نامطمئن پساکرونا، در دنیای کاهش تقاضا و خصومت روزافزون، خودکفایی و استقلال بیشتری داشته باشد و در سریع‌ترین زمان ممکن، موفقیت‌هایی در فناوری‌های حساس به وجود آورد.»

رئیس‌جمهور چین ابتکار جدید خود را استراتژی «چرخه دوگانه» نامیده است. این عنوان بزرگ فن سالارانه- که ابتدا در ماه می «شی» از آن استفاده کرد- به این معناست که چین باید به چرخه قویِ تقاضا و ابتکار داخلی به‌عنوان موتور [اول] محرک اقتصادی روی آورد در حالی که بازارها و سرمایه‌گذاران خارجی را به مثابه موتور دوم رشد حفظ کند. نزد برخی، ابتکار جدید «شی» به مثابه بازتنظیم خوش نمای تلاش‌های طولانی برای اصلاح اقتصاد چین می‌ماند. رهبران چین لااقل از سال ۲۰۰۶ به این سو وعده داده‌اند که سهم مصرف داخلی در فعالیت اقتصادی را بیشتر سازند، وابستگی به صادرات را کاهش و زیرساخت‌های کافی را- با موفقیت‌هایی متفاوت- ایجاد کنند.

رهبر چین می‌گوید، کشورش برای کاهش وابستگی به اقتصادهای متزلزل خارجی از مردم خود می‌خواهد تا بیشتر خرج کنند و تولید‌کنندگانش هم خلاقیت بیشتری داشته باشند. اظهارنظرهای فشرده و رسمی رسانه‌های رسمی چین در مورد استراتژی «شی» می‌گویند چین باید آماده نزاع بیشتر با ایالات‌متحده‌ای باشد که می‌تواند دسترسی این کشور به مصرف‌کنندگان، سرمایه گذاران و دانش فنی آمریکایی را به خطر اندازد. وی این را به مثابه ضرورت مهم امنیتی برای تداوم رشد چین در دوره تلاطم جهانی مطرح کرده است و اینکه این فوریت جدید ژئوپلیتیکی فشار را بر مقام‌ها برای نشان دادن نتایج ملموس افزایش می‌دهد.

 شی جین پینگ تاکید کرد در شرایطی که سیاست های حمایتی[1] افزایش یافته، اقتصاد جهانی دچار رکود  شده و  بازار جهانی کوچک شده است  ما باید توان و تمرکز خود را در جهت بهبود امور خود به کار گیریم و از مزیت بازار بزرگ داخلی به طور کامل استفاده کنیم به طوری که چرخه داخلی،  پایه اصلی اقتصاد را شکل دهد و چرخه دوگانه داخلی و بین المللی باعث هم افزایی یکدیگر شود. سطح مدرنیزاسیون زنجیره تأمین صنایع تولیدی را ارتقا دهیم و با تمام توان نوآوری در فناوری را پیش ببریم و حل مشکلات اصلی و کلیدی فناوری را سرعت بخشیده و مزایای جدیدی برای توسعه آینده به وجود بیاوریم.

«یائو یانگ»، رئیس دانشکده ملی توسعه در دانشگاه پکن، می‌گوید:«این سیاست، به ویژه با وخیم شدن روابط چین و آمریکا، ارتباط زیادی با تغییر محیط بین‌المللی چین دارد». او افزود:«چین باید برای بدترین سناریو آماده شود؛ سناریویی که در آن ایالات‌متحده، چین را در حوزه‌های خاصی از فناوری گوشه رینگ می‌فرستد».

مقام‌ها و متخصصان چینی هم پیشنهادها و طرح‌های «مختلفی» ارائه می‌دهند و همزمان تلاش می‌کنند تا استراتژی «شی» را عملیاتی و محقق سازند. برخی به دولت اصرار می‌ورزند که حمایت از شرکت‌های فناوری چینی را افزایش دهد. برخی دیگر خواستار کاهش موانع برای سرمایه‌گذاران خارجی شده‌اند تا به تضمین این مساله کمک کند که چین همچنان دوستان خود را حفظ کرده و از آنها نَبُرد. فرمول رشد چین همواره در حال تکامل بوده است، هرچند از نظر برخی اقتصاددانان این تکامل بسیار کند و آهسته بوده است. صادرات نسبت به یک دهه پیش نقش بسیار کمتری در رشد اقتصادی دارد اما تغییر به سوی الگوی مصرف داخلی رو به افزایش بوده است. چین به واردات تکنولوژی، مواد اولیه و انرژی وابسته است و همین مساله بر نگرانی‌های دولت در مورد آسیب پذیری خارجی افزوده است.

جلسه آتی و سالیانه رهبران حزب کمونیست در ماه اکتبر به احتمال زیاد بیشتر آنچه «شی» برای آن برنامه در ذهن داشته را آشکار خواهد کرد. رهبران به‌دنبال چکش‌کاری و کنترل و اصلاح پیشنهادهای مختلف هستند تا هر چه بهتر اهداف و برنامه‌های ۵ ساله «شی» را اجرایی و عملیاتی سازند. نکته محوری در بحث‌های آنها این است که چگونه چین باید محدودیت‌های ایالات‌متحده و سایر اقتصادهای پیشرفته که به‌طور فزاینده‌ای نسبت به چین ناامید و محتاط شده‌اند را کنترل کند. در آخر، ترجیح «شی» برای استیلای دولت احتمالا تعیین این است که چه پیشنهادی به خط‌مشی سیاسی تبدیل شود. 

کارشناسان چینی معتقدند این طرح تنها تاکید بیشتر بر چرخه داخلی دارد و به معنای بازگشت به "درهای بسته" نمی‌باشد و در عوض ، با استفاده از پتانسیل تقاضای داخلی، بازار داخلی و بازار بین المللی را بهتر به هم پیوند می خورند و با استفاده از دو بازار بین المللی و داخلی و استفاده بهینه از هر دومنبع، توسعه پایدار هر چه بیشتر تحقق می یابد.  "استراتژی چرخه بزرگ بین المللی"  با "استراتژی چرخه دوگانه"  همخوانی دارد و استراتژی چرخه بین المللی در سده گذشته در دهه 80 توسط تئوری پردازان چینی مطرح شد و ایده اصلی آن استفاده از منابع نیروی کار غنی چین برای توسعه تجارت فراوری به منظور توسعه اقتصادی و صنعتی سازی چین بود و این ایده اصلی هدایت کننده سیاست درهای باز چین را تشکیل می داد. ماهیت استراتژی چرخه بزرگ بین المللی مبتنی بر یک استراتژی با رویکرد توسعه صادرات بود.

 چین در سال 2001 به سازمان تجارت جهانی پیوست و به سرعت به کارخانه جهانی بدل شد که نتیجه پیروی از استراتژی چرخه بزرگ بین المللی بود و درست به دلیل تحقق استراتژی چرخه بزرگ بین المللی بود که اقتصاد چین توانست به سرعت پیشرفت کند و به دومین اقتصاد بزرگ بدل شود. واقعیت گویای ان است که استراتژی تحقق چرخه بزرگی داخلی چین یک انتخاب کاملا صحیحی بود که توانست منافع بسیاری را نصیب چین سازد.

 حال سوال ان است که چرا یک استراتژی صحیح نیاز به اصلاح دارد؟ بایسته آن است که شرایط خارجی مورد نیاز برای اجرای استراتژی چرخه بزرگ بین المللی به طور چشمگیری تغییر کرده است و طبق گفته دبیرکل حزب کمونیست : در شرایطی که سیاست های حمایتی[2] افزایش یافته، اقتصاد جهانی دچار رکود  شده و  بازار جهانی کوچک شده است  چین با یک تغییر بی سابقه در تمایز  با قرن گذشته مواجه است. پرواضح است که جایگزینی "استراتژی چرخه بزرگ بین المللی" با "استراتژی چرخه دوگانه" یک تغییر عمده استراتژیک محسوب می‌شود. همچنین این یک استراتژی مقابله ای و تبدیل از منفعل بودن به فعال بودن است که در اصطلاح عامیانه ، به معنای "برنامه ریزی برای بدترین حالت و تلاش برای کسب بهترین نتایج" است.

نوآوری در فناوری، کلید موفقیت

در نیم سال اول سال استراتژی چرخه دوگانه آغاز به کار کرد و نقطه عطف آن افزایش صدور مجوز فروشگاه‌های معاف از مالیات در استان خاینان ، پکن و دیگر مناطق است که به این ترتیب فروش محصولات معاف از مالیات در داخل کشور جایگزین سیاست صادرات برخی از محصولات به خارج شد.

اخیراً سهام شرکتهای پذیرفته شده که می‌توانند مجوزهای معاف از مالیات داشته باشند مورد استقبال قرار گرفت، اما از منظر ارزش مجوزها که "با کاهش کالا، قیمت ها گران می‌شود". با افزایش سریع مجوز معاف از مالیات ، شرکت ها ارزش خود را از دست می دهند.

شرط موفقیت یا شکست استراتژی چرخه دوگانه، نوآوری در فناوری است در محیط قبلی، استراتژی چرخه بزرگ بین المللی ، اروپا و ایالات متحده سطح بالای زنجیره صنعت را به خود اختصاص می دادند آنها قادر به طراحی و ساخت تراشه ، سیستم عامل های رایانه ای ، موتور هواپیما و دیگر فناوری‌های کلیدی هستند. تا این زمان، چین در انتهای متوسط و پایین زنجیره صنعت قرار دارد.

 از سال 2018 ، آمریکا رسما از موقعیت برتر خود در زنجیره تامین استفاده و تحریم های تجاری را نسبت به چین اعمال کرد. اگر کشور چین بخواهد این معضل را حل کند ، باید تدابیری اتخاذ کند تا کاستی‌های فنی خود در حلقه‌های کلیدی را پر نماید. در این راستا، نوآوری در فناوری بیش از هر زمان دیگری ضروری و مهم است. برای دستیابی به این هدف ، همکاری فعال بازار سرمایه مورد نیاز است.

ایده استفاده از نوآوری در فناوری برای ارتقای ساختار صنعتی کشور مدت ها پیش در اسناد رسمی دولت دیده شده، اما پیشرفت محدود بوده است. دلیل این امر این است که در زمینه جهانی سازی تجارت ، تحقیق و توسعه مستقل مزیت خرید مستقیم فناوری و محصولات خارجی را ندارد. از سال 2018، کشور امریکا به ناگهان با تحریم ZTE و خوآوِی هشدار داد الگوی جهانی سازی اقتصاد در حال تغییر است کنترل مستقل فناوری‌های کلیدی مستقیماً بر امنیت اقتصادی تأثیر می‌گذارد. لذا چین نمی‌تواند هزینه‌های تحقیق و توسعه و مزایای فن آوری‌های اصلی را صرفاً از دیدگاه اقتصادی و مالی تحلیل کند، بلکه باید تأثیر آن را بر امنیت ملی نیز در نظر بگیرد.

چگونه می‌توان در فناوری‌های اصلی به پیشرفت هایی دست یافت؟ با توجه به تجربه تاریخی ، ترکیب حمایت مالی دولت و مشوق های ثروت در بازار سرمایه مسیر درستی است. درست به همین دلیل، در 20 اکتبر سال 2018، کمیته توسعه و ثبات مالی شورای دولتی ( کابینه ) چین دهمین نشست ویژه پیشگیری و حل خطرات مالی را برگزار کرد، و در این نشست اقدامات عمده اصلاحات که منجر به توسعه بلند مدت و سالم بازار سرمایه می‌شود را مورد مطالعه عمیق قرار داد و برای اولین بار پیشنهاد "بهبود کارکرد کانون بازار سرمایه" را پیشنهاد کرد. به منظور بهبود کارکرد کانون بازار سرمایه، بورس اوراق بهادار یک سری اصلاحات سیستمی را اجرایی کرد. به منظور بهبود خدمت رسانی به صنایع نوآور در فناوری ، شورای نوآوری علوم و فناوری[3] راه اندازی شده و سیستم ثبت نام نیز اجرایی گردید اصلاحات سیستم ثبت نام بازار ChiNext[4] اساسا در حال انجام است و سیستم انتقال بازار ثالث [5] نیز اجرایی شده است سیستم حذف از معاملات[6] تسریع شده و سیستم دادخواهی سنخی[7] با مشخصات چینی رسماً صادر شد. همه اینها برای این است که بازار سرمایه بتواند نوآوری فناوری چین را بهتر پیش ببرد و به اجرای استراتژی چرخه دوگانه کمک بیشتری نماید.

آیا چین به عنوان "کارخانه جهانی" می‌تواند به مدل اقتصادی "چرخه داخلی" روی آورد؟   

از نگاه دنیای غرب، چین به عنوان کارخانه جهانی در حال انتقال ظرفیت عظیم تولید خود از خارج به داخل و تشکیل چرخه داخلی به عنوان مدل اقتصادی اصلی خود می‌باشد و قطعا در این راه با موانعی روبرو است. یک مقام اسبق دولتی چین در مصاحبه با رویترز، این مسئله که الگوی توسعه چرخه داخلی به عنوان پایه اصلی اقتصادی، معادل خودکفایی است را تایید کرد اما دیگر پژوهشگر اقتصادی چین، تفسیر چرخه داخلی تحت عنوان خودکفایی را تفسیر افراطی خواند و گفت این طرح تنها تاکید بیشتر بر چرخه داخلی دارد و به معنای بازگشت به "درهای بسته" نیست و در عوض ، با استفاده از پتانسیل تقاضای داخلی ، بازار داخلی و بازار بین المللی بهتر به هم پیوند می خورند. دیگر اقتصاددان ارشد بین المللی معتقد است توسعه و رشد "چرخه داخلی" به کاهش شوک­های خارجی در نوسانات جهانی کمک می‌کند بر این اساس، اقتصاد چین در "چرخه خارجی" انعطاف پذیر تر و فعال تر خواهد بود و بدون تاثیر پذیری، از آن ذی نفع خواهد شد.

نقطه انجماد ژئوپلیتیکی

مسئله غیرقابل انکار این است که پیش زمینه کلی ارائه طرح "چرخه اصلی داخلی به عنوان پایه اقتصاد" محیط ژئوپلیتیکی است که چین تقریبا به یک نقطه انجماد فروافتاده است و مسائلی از قبیل ممنوعیت فناوری خوآوِی، نرم افزارهای چینی، در زمینه دیپلماتیک بستن کنسول گری و اخراج خبرنگاران، درگیری‌های مرزی چین و هند و به دنبال آن تحریم محصولات چینی در هند و غیره، قطعا بر تجارت چین تاثیر خواهد گذاشت.

مقاومت در برابر شوکهای خارجی؟

الگوی توسعه جدید چین با تکیه بر"چرخه داخلی" در مقابل مدل توسعه ده سال گذشته چین که متکی بر "چرخه خارجی" بود، قرار می‌گیرد. بعد از اتخاذ سیاست درهای باز ، چین در عرصه اقتصادی صنایع تولیدی و مدل تجاری را در پیش گرفت که بر اساس آن ، مواد اولیه به مقدار زیادی وارد می‌شوند و پس از فراوری در چین ، تمام محصولات نهایی برای فروش به خارج از کشور ارسال می‌شدند. به کارگیری این مدل باعث شد در زنجیره تولید، کمترین سود عاید صنایع چینی گردد و برندها، مواد اولیه و بخش فروش همگی در خارج از کشور چین استقرار یابد به این ترتیب چین تنها می‌توانست سود ناچیز فراوری را از آن خود کند. 

اما این مدل در سال های اولیه توسعه چین سودهای زیادی را به همراه داشت و مزیت نیروی کار ارزان باعث شد تا این کشور به سرعت در تجارت بین المللی جایگاهی به دست اورد و همزمان از رقابت در بازار داخلی مواد اولیه و بازار فروش اجتناب کند اما شرایط اپیدمی و محیط ژئوپلوتیک به نقطه انجماد رسید. کاستی‌های این مدل بدون شک مشهود است چین ممکن است هم از سوی تقاضا و هم از سوی عرضه با "فشار دو طرفه" روبرو شود از یک سو، بازار مصرف چین به کشورهای خارجی وابسته است و شرکای اصلی تجاری چین در خارج از کشور مستقرند ، در صورت بروز  اپیدمی یا تحریم ها ، سفارشات صادراتی در مقیاس کلان ممکن است لغو شود از طرف دیگر ، برخی فناوری‌های کلیدی ، مواد اولیه و لوازم جانبی وارداتی در زنجیره تأمین به کشورهای خارجی وابسته است از این روی تلاطم های خارجی ممکن است باعث کمبود شده و این مسئله به خودی  خود سبب توقف تولید شود.

شرایط اقتصادی صد سال پیش ایالات متحده می‌تواند درسی برای چین در این خصوص باشد در واقع با روند تکاملی "چرخه دوگانه" می‌توان فهمید چین سال 2020 بسیار شبیه وضعیت آمریکا در بعد از سال 1913 است و امریکا حدودا در سال 1913از یک اقتصاد با "چرخه خارجی" وارد "چرخه دوگانه" توسعه متقابل شد و بعد از آن جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم را تجربه کرد اگرچه یک بار به شدت توسط محیط بیرونی دچاراختلال شد اما با ثبات نسبی زنجیره تولید و بازار داخلی، سرانجام توانست برخلاف جریان خودرا بالا بکشد.

در حال حاضر، چین در مواجهه با شوکهای خارجی قبلی  تا حدی وارد "چرخه داخلی" شده است. و پس از افت شدید سفارشات تجارت خارجی چین از بعد از سال 2008، دولت نه تنها یک برنامه چهار هزار میلیاردی را برای تحریک سرمایه گذاری در ساخت و سازهای زیربنایی (از جمله راه آهن ، بزرگراه‌ها ، فرودگاه‌ها ، بنادر و تأسیسات حفاظت از آب و غیره) راه اندازی کرد ، بلکه یارانه ای برای لوازم خانگی را در حومه شهر برای تحریک توسعه بازار مصرف روستایی تخصیص داد.

در این دوره ، میزان وابستگی به تجارت خارجی چین ابتدا روند افزایش و سپس روند سراشیبی را تجربه کرد وابستگی چین به تجارت خارجی (حجم کلی تجارت خارجی به تولید ناخالص داخلی) در سال 1998 به 31.8 ٪ و در سال 2008 به اوج تاریخی  خود رسید. اما از آن زمان مسئله تقاضای داخلی به کانون توجه چین تبدیل شد و  وابستگی چین به تجارت خارجی به تدریج رو به کاهش رفت و در سال 2019 باردیگر به 31.8 درصد رسید.

کارخانه جهان چگونه دگرگون خواهد شد؟

بسیاری از تحلیلگران معتقدند "چرخه داخلی فناوری" و "چرخه داخلی مصرف" از محورهای مهم این تغییرات خواهد بود. رویترز به نقل از یک سیاستمدار و مشاور دولت چین گفته است که جزئیات این سیاست جدید هنوز اعلام نشده ، اما این مسئله نشان می دهد که تمرکز استراتژیک چین به سمت تقاضای داخلی و توسعه فناوری تغییر خواهد کرد ، اما ایجاد زنجیره تأمین داخلی تا حدودی به سرمایه گذاری خارجی متکی خواهد بود.

این تحلیلگر معتقد است: جدی تر شدن شرایط، رهبران چین را وادار به طرح مفهوم "چرخه داخلی" کرد اما تکیه کامل به "چرخه داخلی" غیرممکن است ایجاد یک چرخه بزرگ داخلی، درست به اندازه اصلاحات در زمینه عرضه اهمیت دارد و اجرای دقیق آن عمدتا به دو بازوی مهم "چرخه داخلی مصرف و چرخه داخلی فناوری" متکی است و تحقق "چرخه داخلی به عنوان پایه اقتصادی" در این دو زمینه نه تنها انتخاب منفعلانه چین، بلکه در طولانی مدت، انتخاب اجتناب ناپذیر چین  محسوب می‌شود.

پس از پیوستن چین به WTO در سال 2001 ، اقتصاد صادرات محور به سرعت توسعه یافت و از طریق اقتصاد مقیاس و نیروی کار ارزان ، چین طی 10 سال به بزرگترین کشور تولید کننده و صادر کننده کالا تبدیل شد. در آن زمان دستمزدها در چین پایین بود ، قدرت و تمایل به خرید مردم چین نسبتا پایین بود و ظرفیت تولید صنعتی قدرتمند، عمدتا خارجی بود. اما امروزه، سطح دستمزدها و سطح تامین اجتماعی به صورت مستمر در حال افزایش است و در زمینه مزیت نیروی کار ارزان به تدریج کشورهای در حال توسعه جدید سبقت گرفتند مثل صنعت تولید لباس که در مقیاس گسترده به کشورهای جنوب شرق اسیا و دیگر کشورها منتقل شده است.

مسئله بعدی اینکه، چین در نوآوری‌های علمی و فناوری از مزیت دیرتوسعه یافته[8] برخودار است و همگام با کشورهای توسعه یافته، هزینه‌ها و دشواری‌های تحقیق و توسعه فناوری‌های پیشرفته تا حد زیادی کاهش یافته ؛ از طریق تبادل فناوری در بازار یا حتی تقلید مستقیم ، فناوری چینی توانست سرعت گیرد که باعث می‌شد اروپا ، ایالات متحده و سایر کشورها چین را به انتقال اجباری فناوری یا سرقت از مالکیت معنوی متهم کنند  و با تشدید محاصره فناوری سایر کشورها، مزیت دیرتوسعه یافته چین، کارایی خود را از دست می دهد.

موانع

برای  چین به عنوان بزرگترین تولید کننده جهان آسان نیست که مسیر خود را از خارج به داخلی تغییر دهد. از نظر چرخه مصرف داخلی، آنچه که حائز اهمیت است ظرفیت تولید نیست بلکه مهم این است که آیا بازار مصرف کافی برای پذیرش آن وجود دارد یا خیر. چرا که یکی از مهم ترین نقاط شروع برای تداوم افزایش تقاضای داخلی، کاهش نرخ پس انداز و استفاده از تقاضای مصرف داخلی ساکنان برای هضم ظرفیت تولید ناشی از سرمایه گذاری داخلی و ادامه صادرات قبلی است.

با نگاه به ارقام روی کاغذ ، به نظر می رسد تقاضای مصرف کنندگان داخلی از پتانسیل قابل توجهی برخوردار باشد نسبت تولید ناخالص داخلی در سال 2017،  39 درصد بود که نه تنها بسیار پایین تر از ایالات متحده (69.5٪) بلکه از ژاپن (56.3٪) و کره جنوبی (47.8٪) و حتی پایین تر از هند بود به عنوان مثال در زمینه خودرو در سال 2017، در ایالات متحده  به ازای هر 1000 نفر، 800 دستگاه ، در آلمان و ژاپن 650 دستگاه و در چین تنها 140 دستگاه وجود داشت  که شکاف بزرگی محسوب می‌شود.

واقعیت این است که بازار بزرگ چین با شکاف "ساختار دوگانه شهری-روستایی" به دوقسمت تقسیم شده است  رویترز به نقل از وانگ جیئن تحلیلگر اقتصاد کلان چین نوشت، در حال حاضر ، چین یک جمعیت 330 میلیونی دارد که سرانه تولید ناخالص داخلی آن بیش از 25000 هزار دلار است و نیز جمعیت 1 میلیارد و 500 میلیونی دارد که سرانه تولید ناخالص داخلی آن زیر 4500 دلار می‌باشد. این دو بخش جمعیتی که در مناطق شهری و روستایی متمرکز است. شکاف عظیم درآمدی بین این دو گروه از مردم وجود دارد که باعث شکل گیری ساختار مصرفی M[9] شکل شده که تفاوت میزان مصرف در قسمت پایین و بالای آن زیاد است درحالیکه بازار مصرفی سالم مدل زیتون شکل[10] است که طبقه متوسط  بخش عظیمی از بدنه اصلی بازار مصرفی را شکل می دهد.

وانگ جیان معتقد است که تقاضا برای مسکن و اتومبیل در طبقه با درآمد بالا به سقف خود نزدیک شده و پتانسیل رشد مصرف دیگر زیاد نمی‌باشد  سطح درآمد طبقه کم درآمد را نیز نمی‌توان بالا برد چین تنها می‌تواند با تکیه بر تقاضای داخلی عظیم ایجاد شده توسط شهر نشینی، به رشد اقتصادی نسبتاً بالادست یابد. با این حال، بسیاری از تحلیلگران مشاهده می‌کنند که حل این مشکل بسیار پیچیده است و ترویج سیاست ها ممکن است با اثرات منفی همراه باشد. به عنوان مثال ، ساختار اقتصادی صادرات محور چین، وضعیت پس انداز زیاد، سطح صادرات بالا و سطح مصرف کم را رقم زده است تمایل و توان خرید مردم باید افزایش یافته و نیز سطح تأمین اجتماعی مردم بهبود و  قیمت مسکن مهار شود با این وجود اولی ممکن است منجر به افزایش هزینه‌های کارگری و افزایش قیمت کالاها شود که این امر تأثیر مهارکننده ای بر سطح مصرف دارد و دومی  نقش خود صنعت در چرخه داخلی اقتصاد است و محدود کردن قیمت مسکن به صنایع مرتبط آسیب می زند.

 

پی نوشت ها :

[1] Protectionism 

[2] Protectionism 

[3] The Sci-Tech Innovation Board: attracted a lot of domestic investors and tech companies’ interest

[4] ChiNext Market  provides an important platform for implementing the national strategy of independent innovation

[5] The New Third Board Market is China's OTC market, Compared to China's Main Board Market and the Second Board Market, it attracts a lot of start-up companies needing financing with lower listing requirements.

[6] Delisting System

[7] Class Action System

[8] Late-developing Advantage (theory)    

[9] اشاره به جامعه ای با اختلاف شدید طبقاتی فقیر و غنی دارد( M-shaped society).

[10]   اشاره به توزیع مساوی درآمد در جامعه دارد (olive-shaped society)'

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است

امتیاز شما